بله آقای دکتر، وقتی دریا نباشه، ماهی به تنگش می نازه، خجالتم نداره، منم ترجیح دادم با این ماشین به قول شما شیک، تو اسنپ کار کنم تا یک مهندس بیکار که هر روز یک بیسوادی بهم بگه طرحت قبول نیست، من می دونم...
بله آقای دکتر، وقتی دریا نباشه، ماهی به تنگش می نازه، خجالتم نداره، منم ترجیح دادم با این ماشین به قول شما شیک، تو اسنپ کار کنم تا یک مهندس بیکار که هر روز یک بیسوادی بهم بگه طرحت قبول نیست، من می دونم...
سفید بود عین بادبان قایقی در نسیم... وقتی نگاهش می کردم می دانستم همه چیز درست می شود، می دانستم به یک دلیلی نجات پیدا کردم. بود و نبود ،روی بالکن که می ایستاد دست هایش را روی...
خانم دکتر من عاشق این سبک نقاشی هستم... کمپوزیسیون رو ببینید، یک دنیا حرف تو این تابلو نهفته است، یک جهان...
خب جناب سروان زندانی کارش فرار کردنه دیگه... من قسم بقراط خوردم که از جان انسان ها حفاظت کنم فقط همین... فقط همین...دستبند چینی..اون آلمانی قدیمی ها رو میزدین بهش خب، معلومه دستبند...
دکتر دکتر، پام تیر خورده، مخلص کلام باید آویزونش کنی یا اگه ازش خوشت نیومد باید یه خط بندازی رو پیشونیش که یه یادگاری از تو همیشه تو صورتش باشه، سی درصد چک رو برمیدارم دکتر بقیه رو میارم...
داداش! دکتر جدید زندان شمایی؟...دکتر دکتر من پام تیرخورده این چوب و از دهنم در بیار...سیگار داری دکتر؟...
آقا رامین بابا من که مثل شما مهندس نیستم من مکانیکم، نمیشه حالا برا عروسیم کراوات نزنم؟ آقا رامین این کت براقه رو میخوام ...
میدونی چرا کفش پای راستم کهنه تر از کفش پای چپمه دکتر؟...قطعا پای چپتون کوتاه تر از پای راستتونه... نه ،درست نیست... قطعا کف پای راستتون صافه، باید عکس بنویسم براتون... نه، قبلا عکس گرفتم از پام...
ببین، خواهر جان، آبجی کوچیکه، زیبا، نازنین، عزیزم، دل پسرا مثل باند فرودگاه میمونه، یکی میپره، دوتا میشینه، یکی میره تو آشیانه، اما خب بعد یک ماه ...
شاید این یک مورد استثنایی باشه تو پزشکی ورزشی اما نه وقتی که همیشه بار سنگینش را روی شانه ات حمل می کنی، احمد سعیدی مشت زن خوبی بود، منصف بود به کلیه ها ضربه نمی زد دو تا پسر داشت و...