خداوندا اگر در ایام جوانی به مطالعه پرداخته، و به اخلاق پسندیده خو گرفته بودم،اکنون صاحب آشیانه و رختخواب نرمی بودم،ولی،هیهات،چون کودکان زشت کردار از مدرسه فرار کردم...
خداوندا اگر در ایام جوانی به مطالعه پرداخته، و به اخلاق پسندیده خو گرفته بودم،اکنون صاحب آشیانه و رختخواب نرمی بودم،ولی،هیهات،چون کودکان زشت کردار از مدرسه فرار کردم...
درست در همان لحظه که فکر میکنید تمام وقایع به پایان رسیده است، رنج اصلی آغاز می شود و تو می دانی....
راننده تاکسی را با جعفر پناهی و یا رابرت دنیرو به یاد می آوریم و گاهی هم پرویز پرستویی...
آینه تمام نمای زندگی روس ها.....قلم زیبای الکساندر پوشکین،گرچه بسیار پخته و آهنگین است،جملاتش دقیق ،بی پیرایه و عاشقانه است اما او اساسا به زندگی طبقات عادی جامعه نزدیک نمی شود...
ایراد ادبیات به غایت پویا و دینامیک آن است،که آنچنان نام های بزرگ در این فرم از ادبیات،هژمونی فرهنگی ایجاد می کنند که دیگر،اسامی سایر نویسندگان و هنرمندان اصلا به چشم نمی آید...
تنها یک ماهی قزل آلای جنگجو، ماهیگیر خسته و گرسنه رو، به تنهایی عمیق و تاریک شب می برد، او می دانست...
ببین مسعود جون، من رو میشناسی، خواهرم ندا، همکارت هست، اونم پزشکه البته نه پزشک در و دیوونه ها، پزشک خانم ها، لیدی ها، مرحوم پدربزرگم وزیر بهداری رضا شاه کبیر بود، خودمم...
ای بی پدر، بکوش...ای بی پدر، بکوش...ای بی پدر....ای بی پدر بکوش، صاحب پدر شوی...یاران موافق...چرما بندان پر تب و تاب... بی پدر در عرفان پیش از ورود اسلام معنایی به غایت...
مغز بود مغز...اصلا دیوانه....حسن ،دیوانه بود...به معادله دو مجهولی حتی نگاه نمی کرد ...آنقدر ریاضی رو مسلط بود فقط کنکور دکتری ریاضی درس میداد تو موسسه....فقط معادله تانسوری حل می کرد...وحشتناک...ببین نابغه بود.... مدیریت رو بخاطر مرحوم پدرش می خوند....پدرش کارمند بود و تمام عمر آرزو داشت رییس شعبه بشه اما چون مدیریت ...
آقایان و خانم های دانشجو، ساکت...انترن بخش اورژانس خانم رستمی گفتم ساکت... بله... بله... در بیماران حساس به کارمابازوپین موقع حمله صرع باید دو دست رو محکم گرفت...خانم رستمی گوشتون با بنده هست؟...