بهار جان، من به سکوت تو احترام می گذارم، مشکل،...مشکل، اینجاست که تو به جیب من احترام نگذاشتی...
بهار جان، من به سکوت تو احترام می گذارم، مشکل،...مشکل، اینجاست که تو به جیب من احترام نگذاشتی...
ایوان گنچارف نویسنده رمان بزرگ "ابلوموف" مقاله مفصلی درباره ایوان تورگنیف نویسنده بزرگ رمان طولانی"پدران و پسران"دارد،ایوان تورگینیف را بزرگترین سارق تاریخ ،تاریخ ادبیات روس می دانند و...
عزیزم، دوست دارم حقیقت رو از دهان زیبات بشنوم...
پدر روحانی، برای روح این یکی چه موعظه ای انتخاب کردین؟...من برای زنده ها موعظه می کنم، چیزی که زنده ها ...
آقای دکتر، آقای دکتر، من پدر بزرگم رو از شما میخوام...والا، والا، یه کم بدنش سرد شده، شاید اگر جنازه اش...
جناب سروان، فرض کنیم شما قاتل باشید، باید اول اسم همه افراد ساختمان رو یاد بگیرید، بنابراین باید اول خود کسی که اسم افراد ساختمان رو بهتون گفته بکشید...بله، شما...خیلی عین قاتل ها حرف میزنید، آقا... لطفا ناهارتون رو...
پدر روحانی، این آقا مزاحم من شده ....فرزندم برو لطفا، خانم رو اذیت نکن...پیری برو پی کارت این دختر بچه محل ماست....پسرم خواهش می کنم مودب باش و برو...
من بعضی وقت ها فکر می کنم تو انسان نیستی، تو رو تو کارخونه ساختن...اگر منو تو کارخونه ساختن...
والا اگه زن من باشه که باید بشینه سماق بمکه....خیلی خوشگل بود، خیالاتی نشدی؟...نه ،چون من قمار بازم، قمار بازم...
مردی بزرگ از تبار آفتاب، مرحوم دکتر افشین ید الهی، متخصص روانپزشکی و شاعر نام آشنایی که در دل تک تک ایرانیان با شعر بی نظیر تیتراژ پایانی سریال خوب تاریخی "شب دهم" تا ابد باقی ماند...