داستان کوتاه؛حسودی

ببین پرونده پزشکیش عالی بود پسره، قد صد وهفتاد وهفت، هفت، هفت، هفت، یه خرده موی کلفت رو سرش بود، البته این روزها مو خیلی مهم نیست، کچل قشنگ تره....

داستان کوتاه؛بخت

 ببین دکتر نگاه، فردا بخت در خونه اینو میزنه.... ببین، ببین، نگاه، لب شکریه این شوهریه اصلا معلومه، پیشونی منو کجا می شونی؟... پیشونی منو کجا می شونی؟... ....

خوشه های خشم

  اگر قرار باشد از ده رمان مهم تاریخ ادبیات کلاسیک امریکا، نام ببریم، این اثر در صدر آن ها قرار می گیرد...

بزرگترین آثار ادبی جهان

یکی از جالب ترین نکات درباره ادبیات پیوند عمیق این فن با فن کشاورزی است...

موج ها

هیچ کدام تان جرات نداشتید همرنگ جماعت نشوید. برای گذراندن یک روز چه قدر زوال روح لازم داشتید...

محمود دولت آبادی

عالیجناب دولت آبادی دهم مرداد ماه به دنیا آمدند، تحصیلات آکادمیک چندان شاخصی ندارند اما به اندازه یک دانشکده ادبیات وزن ادبی دارند، دوران کودکیشان ...

داستان کوتاه؛ آخ

دکتر دکتر دکتر چکش رو اشتباه زدید، اون یکی پام بود، ای بابا، عزیزم غریبه که نزده...

موراکامی

هاروکی موراکامی نویسنده ای است که مانند یک مهندس نخبه میان چندین فرهنگ پل زده است، او...

داستان کوتاه؛ افتر شیو

ببین چی بگم؟، رفت ارمنستان، بعد، افترشیو برای احمد، پنج تا کتونی برای احمد، دو تا پاوربانک برای احمد، چهار تا...

داستان کوتاه؛ دوم

من عاشق دومین چیزم قربان، ببینید جراحی عمومی خوندم نه برای اینکه پزشک خیلی بهتری بشم، نه، نه، نه، برای اینکه دومین مدرک دانشگاهیم بود وگرنه اون سال ها با همون پروانه طبابت هم درآمدم خیلی بالا بود، اما...