نوا

شور، همایون، سه گاه، چهارگاه، راست پنج گاه و بیات کرد،دستگاه های موسیقی ایرانی هستند، هر دستگاه از چندین گوشه تشکیل می شود، احتمالا واژه دستگاه ریشه در واژه  "گات" در اوستا دارد که مربوط به پیش از اسلام است، واژه دستگاه از دوره قاجاریه...

شلدون آلن سیلور استاین

او نوازنده، کاریکاتوریست و نویسنده کودکان امریکایی است . وی دخترش را تنها زمانی که یازده سال داشت از دست داد و این درد عمیق روح او را همیشه تا همیشه زخمی نگاه داشت. او در سن شصت وهشت سالگی و...

داستان کوتاه؛ سیا

بابا سیا این جین خیلی کهنه است که اصلا جر خورده از پاچه.... یک مشت رفیق نفهم دور منو گرفتن، این شلوار نماد گرسنگی در افریقاست، چند سال پیش تو یک کنسرت خیریه که...

قصه های هزار و یک شب

متن اصلی اثر به زبان عربی بسیار فخیم است، این اثر، داستان یک پادشاه ساسانی است که از بیماری  روانی رنج می برد و شخصیت کاریزماتیک شهرزاد قصه گو با پندهای عمیق خود سرانجام بر روان نژند شهریار غلبه می کند، متن داستان ...

آسترید لیندگرن

گرچه مهم ترین جایزه ادبی جهان، نوبل، توسط حکومت پادشاهی مشروطه سوئد و آکادمی نوبل اهدا می شود اما کمتر کسی در جهان، برخلاف فرانسه و آلمان و ایتالیا، نامی از یک نویسنده سوئدی شنیده است،آسترید،خالق اثرجاودان ادبیات کودک و نوجوان، پی پی جوراب بلند است، در این اثر...

دقت بسیار بالا در نگارش جزئیات،نقدبخش سوم فصل دوم سریال شهرزاد

در یک اثر ادبی اصیل، دقت به جزیی ترین امور از وظایف اصلی هنرمند است، آیا دقت کرده اید که تمام مثال ها و کنایه ها و کلمات و جملات، شخصیت هاشم دماوندی که یک قالی فروش بزرگ است، به رفو کردن و...

تفاوت غول و جادوگر در ادبیات کودکان

بارزترین نمونه جادوگر یکی در قصه سفید برفی و هفت کوتوله، یکی در داستان هانسل و گرتل و یکی در داستان شیر، جادوگر و کمد،‌ دیده می شود، بارزترین نمونه غول، در داستان حسن کچل و...

نقد سریال شهرزاد؛سیب و کتاب

فرهاد در سریال شهرزاد یک جمله می گوید که بی مناسبت نیست، او کتاب های صادق هدایت را چیده تا اتاقش و شهرزاد کتاب ها را جمع می کند تا برسد به اتاق فرهاد، سپس فرهاد می گوید...

بخش ویژه کودک و نوجوان

"بخش ویژه کودک و نوجوان به سایت اضافه شد "

همایون نوری پناه

محسن اکبرزاده

قصه آدمیزاد و پلنگ

یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود، یه کدخدایی بود، قدش رشید چپقش دراز موهاش کوتاه، ناخنش کوتاه، رفت و رفت و رفت تا رسید سر تپه بلند، یک هو، دور زد دید یا خدا، یه پلنگه، زل زده تو جفت چشماش، پلنگه گفت...