یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود، یه کدخدایی بود، قدش رشید چپقش دراز موهاش کوتاه، ناخنش کوتاه، رفت و رفت و رفت تا رسید سر تپه بلند، یک هو، دور زد دید یا خدا، یه پلنگه، زل زده تو جفت چشماش، پلنگه گفت...
یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود، یه کدخدایی بود، قدش رشید چپقش دراز موهاش کوتاه، ناخنش کوتاه، رفت و رفت و رفت تا رسید سر تپه بلند، یک هو، دور زد دید یا خدا، یه پلنگه، زل زده تو جفت چشماش، پلنگه گفت...