عزیزانم پشت تراکت ها سفید است، جمع کنید و...
مسابقات المپیک را نگاه کنید، در وزنه برداری فوق سنگین مردان، آن کس که آمونیاک بو می کند ،عربده می زند یک بار به ظرف پودر نزدیک میشود،ده ثانیه بعد،سه چراغ روشن میگیرد،آن هایی که مرتب مچ بند سفت می کنند و...
نزدیک ترین دوستان خانوادگی ما، خانواده عزیز آقای موآفیک سعید، دیپلمات ارشد سفارت مراکش در تهران هستند...
فقط می تونم از خداوند و از تو،بخواهم که مرا، بابت تک تک آسیب هایی که بهت زدم ببخشید...
در گذشته گیر کرده ای، می دانم، برای مدت طولانی به هر آن چیزی که دست زدی خراب شد، می دانم، اما می دانم دلیل داشت که اسم تو را گذاشتند همایون، طوفان به نظر خیلی جدی میاد اما خودت هم می دانی جدی تر...
امروز، چهارشنبه، تهران، آفتاب و باد و صدای زیبای رودخانه ای که پس از سال ها پر آب شده بود، امروز رادر کنار استاد مبرز بیولوژی، پروفسور علی اصغر بهفر گذراندم، دانشنامه متحرکی که نام...
دو هفته پیش درباره سرنوشت شوم یک زندگی سخن گفتم...
عالیجناب دکتر بهفر، مصیبت وارده را به شما و تمام عزیزان تسلیت عرض می کنم.
باقی وجود بزرگ شما، پروانه جعفریان ،عضوهیات علمی بازنشسته دانشگاه خوارزمی تهران
بنده، چندین بار در مقالات و داستان ها،از عروسکی به نام "ماتروشکا" نام بردم،عروسک هایی که...