ضمن تبریک روز پدر
دو فیلم متضادهم را برای مخاطبان عزیز نازنین سایت در نظردارم.در اولی ،پدری که تماما تاتر پدربودن است و تمام وجودش توقع از فرزندان خویش است،او پول ها را به بادمی دهد و تنها هنرش که فوق العاده عالی آن را اجرا می کند«زبان بازی»است،پدر عجیب و جالب و سیاه فیلم «درخونگاه».
دومی پدری است. که خودش می گوید اصلا پدرخوبی نبوده است وحتی انسان خوبی نبوده اما او واقعایک انسان خوب است،دقیقا برعکس پدرفیلم«درخونگاه»اوسرافکنده و نا امید از کرده های خویش است و می کوشد تا در دقیقه نودویک بازی لااقل گل تساوی را در زندگیش بزند،پدر فیلم«مغزهای کوچک زنگ زده»
هردوی این پدرها بلاتکلیف،بی پول،بی جربزه و در اصطلاح کف خیابانی امریکایی ها،لوزر هستند اما اولی اصلا نمی خواهد از خواب خرگوشی بیمارگونه خویش بیدار شود و دومی ،مدت هاست سعی در جبران دارد،بین این دوکارکتر،تفاوت از زمین تا آسمان است.
"دیده ها و شنیده های مولف این سطور ، زمستان است،تهران"