یک اختلاف طبقاتی
بی نهایت غیرعادی که در تاریخ بشریت سابقه نداشته است در اکثر نقاط دنیا حتی کشورهای توسعه یافته فرهنگی مثل هلند ،میان قشر پرستار و بهیار و تکنسین اورژانس و تمیزکار و آشپز با مدیرارشد بانک و جراح قلب و جراح پلاستیک ،به وجود آمده بود از سی سال گذشته،که وکلای دادگستری در تمام جهان،با پرونده سازی مانع از آن می شدند که دولت درآمد واقعی یک متخصص پوست را متوجه شود.ناگهان ،بازپرسی به نام کرونا آمد وپرده ها را کنارزد ومثل صحنه آخر فیلم های پووآرو ،همه چیز نمایان شد.مردم به خیابان ها ریختند واز این وضعیت شکایت کردند،سینمای اجتماعی،مثل آینه است،نه سیاه نمایی عمدی می کند و نه زشت نمایی عمدی،اما تندروهای ایران،فکرمی گنند فیلم های رسیده به یخش نهایی مسابقه فجر ،را یک دست نامریی شیطان صفت،مدیریت می کرده است که وضعیت ایران را زیرسوال ببرد،این سینمای اجتماعی ناراحت ،در تمام دنیا باب شده است و اصلا مخصوص ایران نیست،اما چوب را که بالا می بریم،گربه دزد،خودش نمایان می شود.
"گفتگو با دو دوست پزشک سینمادوست،خوانده های مولف این سطور،زمستان است.تهران"