تنها دلم یک چیز می خواهد
ذره ذره سلول های بدنم مثل یک معتادده سال مصرف کرده که ده هزا تومان پول کم آورده و هوا سرد است و قلب ساقی،سردتر،ذره ذره سلول های بدنم ،مخصوصا قلبم و مغزم ،می خواهند بدانند که اگر آن ابله دیوانه یا تروریست دوره دیده ،تیرش به خطا میرفت،جان لنون ،برای امروز جهان چه آهنگ و نوایی سر می داد؟،رییس جمهور عجیب و غریب قدرتمندت رین کشور جهان آنقدر نهادهای مدنی را ضعیف کرده که اگر می توانست یک فن زشت و زیبای دیگر روی تشک جهان،به قانون اساسی کشوری که خون ها ریخته و بزرگمردان ترور شده اند برای وجود این قانون اساسی،بزند،کشتی در ثانیه اضافه با ناداوری به نفع او ،تمام می شد.یک رییس جمهور جمعه صبح متوجه می شود مایه شغل هزاران لیسانس حقوق و مهندسی برق دانشگاه تهران و شیراز و مشهددر اسنپ و تپسی بود،کسانیکه که زمانی نزدیک ،هریک مدیریک نیروگاه یا قاضی دادگاه بودند،گران شده و او خواب بوده است،زمانی که پلیس ویژه دموکرات ترین کشورجهان با باتوم وسگ به سراغ جلیقه زردها می رود،زمانی که رییس جمهور ترکیه از سر اشتباه درسخنرانی اش وارد یک بخش بزرگ از کشور همسایه اش می شود،زمانی که بهترین پزشکان و پرستاران جهان توسط ویروسی که حجم کلی تمام آن درجهان ،کمترازده گرم است ،به کام مرگ رفتند،کره کره ها پایین آمد،درب شیک ترین هتل های پنج ستاره برای اولین بار از تاریخ تاسیسشان که شایدپنجاه سال قبل بوده باشد(هتل عباسی اصفهان)قفل طلایی به خود دیدند و نیز رستوران های عظیمی چون مسلم بازار تهران،در این شرایط در آن سرلاغر بی ریش که عینکی گرد نمایندگی اش را می کرد ،چه می گذشت؟این ،خود می تواند موضوع یک فیلمنامه یانمایشنامه باشد.
"تهران،پاییزنه چندان مطلوب یک سال کاملا نامطلوب دو تا نه"