گامبی وزیر
یک مینی سریال زیبای هالیوودی است.درباره ورزش فیلم های بسیار زیادی ساخته شده است،«اسطوره بگرونس»با بازی زیرپوستی ،ریز و زیبای ویل اسمیت و مت دیمون که برمبنای رمانی جذاب و عاشقانه با همین نام و نگارش استیون پرسویلد نوشته شده است ،اوج این کارهاست،رابرت ردفورد معروف که خودش در نقش رییس یک زندان آشوب زده،سال ها قبل جلوی دوربین شاهکار آفریده بود،پشت دوربین کارگردانی این اثر را بر عهده گرفته است،همه شما خوانندگان حرفه ای هستید و فیلم تختی بهرام توکلی و سونامی با بازی بهرام رادان را دیده اید،پس برویم سر اصل ماجرا،داستان این اثرمسابقات اعجاب انگیز و حیرت انگیز یک شطرنج باز بانوی امریکایی با نوابغ استادبزرگ روس است.وضعیت دقیقا شبیه افسانه بگرونس است،همه شطرنج بازان روس یک وانت زامیاد ،افتخارات و کاپ و آلبوم و مدال دارند و امریکایی ها را مشتی خوش گذران بی هویت همبرگرخور می دانند که در ریاضیات کسی مثل گرگری پرلمن را ندارند و کلا به فکررینگ بوکس و چوب بیس بال هستند،جنس زن را هم تحویل نمی گیرند،بقیه داستان را خودتان می توانید حدس بزنید،فیلمبرداری کار چیزی بالاتراز عالی است،درآوردن دهه شصت میلادی به زیبایی صورت پذیرفته است،سریال،جان دارد،خون دررگ هایش است،مادرشطرنج باز امریکایی در کودکی خودکشی کرده است و او دریتیم خانه با هزارویک علت بی ربط جنگیده است ،درحالیکه روس ها مثل مدل های پیشرفته جنگنده سوخو،یک دست و مرتب در مراکزی مثل آکادمی تحقیقات علوم پایه و ریاضیات دانشگاه سنت پترزبورگ روسیه،تحصیل کرده اند،روح این زن اما،قدرت عجیب خود ترمیمی دارد و زندگی سخت از اویک خودروی سنگین و محکم شورلت ساخته است،با هر تصادفی ،سپرش از جا کنده نمی شود،بلکه سپر رقیب را از جا می کند،او بهترین آکادمی ریاضیات کاربردی جهان را ندیده است اما زندگی سخت از شاکله وجودیش یک تمام عیارساخته است،در فضای بدون نازکش یا بمیر یا قوی شو،رفتار مادر را انجام نداده است،بلکه برعکس مادرش رفتارکرده است«بث هارمن»عالی نقش یک دخترمحکم باهوش را بازی کرده است گویی واقعا تمام این مصائب را کشیده ،اثر متعلق به نت فیلیکس است،شاهکار نت فیلیکس برای این چهارده ماه اخیر،قطعا همین کار است،از علم تا ورزش تا دردهای روحی ناگفتنی بشر،همه دراین اثرگنجانده شده و به جا هم گنجانده شده است،یعنی پخش و پلا و روی هوا و بین آسمان و زمین نیست،بن دارد،پی دارد،مثل برج تهران است.
"دیده ها وشنیده های مولف این سطور ، پاییزسال جاری،تهران"