عطر داغ
دردهای جامعه ایرانی را جهانیان از حفظ هستند.از این لحاظ چیزی به سینمای ایران نیافزوده است اما فیلمنامه منسجم و یکدست و روان است و می تواند مخاطب را تا انتهای اثر به دنبال خود بکشاند اما سوال اینجاست که با این سینمای نیم بند،تهیه کننده واقعا چطور از برگشت پول خویش مطمئن می گردد؟،فیلمو و شبکه نمایش خانگی اصلا میزان معتبری برای بازگشت سرمایه یک اثر نیست و باید دید از این به بعد تهیه کنندگان ایرانی چگونه فروش محصولات فرهنگی خود را بیمه می کنند؟،بازیگران که رو به تبلیغ کرم شب وروز وآبمیوه آورده اند،آیا همان نفس نیم بند باز،در کالبد سینمای ایران جاری خواهد ماند؟با دستمزد سلبریتی ها چگونه می خواهند کنار بیایند؟یا شاید بعد از این،سریال های نمایش خانگی ملاک و معیار هنر هفتم در ایران باشد؟هزاران پرسش بی پاسخ در ذهن انسان می گردد.
"دیده ها و شنیده های مولف این سطور ، تهران ، پاییزنودونه خورشیدی"