ادای احترام سایربازیگران نقش جیمز باند به مقام بلند شون کانری
پییرز برازان و دنییل کرگ ،ادای احترام مفصلی به مردی کردند که اگر نبود شاید اصلا جیمز باند هم نبود. این امر نشان از عظمت کانری دارد.صد البته که جهانیان اورا با جیمز باند می شناسند اما افتخارآمیزترین کار وی در کنار رابرت دنیرو و کوین کاستنر و لشگری از ستاره های هالیوود در فیلم تسخیرناپذیران شکل گرفت.یک بار سیر تحول نقش جیمز باند از شون تا دنیل را با هم مرور کنیم.شون،خونسرد،بی اشتباه،محکم ،کوه یخ،...دنیل،آسیب پذیر،عصبی،ناراحت،زیرفشارهای شدید روحی،اذیت شده از جامعه ای که درآن زندگی می کند،دنیا روی نمودار ،به سمت منفی حرکت می کندواین تغییر ملموس حتی روی ابرقهرمانان هم تاثیرگذاشته است.جهانی که کتک خوردن و زخمی شدن شون کانری را برنمی تافت.او را کامل و بی آسیب می خواست.با دنیل کرگ زخمی دائم الخمر که حتی نمره های قبولی درآزمون مامور مخفی شدن را نمی آورد،کاملا هم ذات پنداری می کند.چرا؟.سخت تر شدن شرایط زندگی در کل جهان،مردم را به سمت ابرقهرمان کتک خورده سوق داده است.هرچه باشد،ابرقهرمان،نماینده خود مردم زمانه اش است،او هرچقدر خاص و توانمندباشد،بازهم باید دل مردم عادی را به دست آورد،بنابراین کارگردانان،دست نویسندگان را کاملا در طراحی شخصیت ابرقهرمان ،باز می گذارند و اجازه می دهند تغییرات عمده در وجود ابرقهرمان صورت بگیرد.زمان شون کانری ،دوره طلایی «رویای امریکایی»بود.کار،راحت گیر می آمد،زیرپای کارگر و کارمند،سفت بود،بعداز چندسال کار،خانه ای خوب و خودرویی مناسب انتظار آن ها را می کشید.دوره دنیل کرگ اما دیگر،قرنی دیگربود،معنای شغل ،عوض شده بود،اعتماد به کار از میان رفته بود ،زندگی سخت شده بود وتمام این وقایع در رخ ابرقهرمانی چون دنیل هم اثر می گذاشت،اگر فیلم های ابرقهرمانی را سری وار و پشت سر هم تماشا بکنید،انگار تاریخ خوانده اید،دردها و شادی ها در رفتارهای ابرقهرمانان ،کاملا تجلی دارند.
"یورونیوز،خوانده ها وشنیده های مولف این سطور ، پاییز سال نودونه خورشیدی،تهران"