حمال طلا(بخش سوم)
قلنج سینمای خانگی ایران بعد از مدت ها شکست.کاری به بازار آمد که واقعا ارزش دیدن دارد.نکته ان که برای جایگاه نقش اولی چنین فیلم پرستاره ای قاعدتا ،پایه برآن بود که استاد پژمان بازغی یا نوید محمدزاده یا محسن طنابنده را می گذاشتند.بازیگر جدیدیعنی خون جدید ،روح جدید ،افق تازه در آسمان سینما.این اتفاق با حمال طلا به وقوع پیوست.حدود ده سال است که سینمای نوآر ایران از ژانر موادمخدر بیرون نمی آید ،اولین فیلمی است که حتی یک گرم چیز میز در آن نیست!!!از این یک دست شدن حسابی دلزده شده بودم،دلم باز شد که کسی فیلمنامه ای نوشت و در آن ماده مخدر را به زور در حلقوم اثر نتپاند و چقدر بازیگران یک دست و عالی بودند.شخصیت لویی که به گفته دکتر امید روحانی ،از بس بین طلا سازی ها رفته و آمده است ،وجودش از طلاست!!!ّحتی معنای ترکیدن حباب سکه را نمی داند.وچه بازی فوق العاده ای با لفظ بی بدیل ترکیدن ،زمانی که نقش اول اثر برای معشوقه اش وویس،می گذارد،اما خوشی او در این وویس گذاشتن تنها دو ثانیه دوام می آورد،خبری که لویی به او می دهد دقیقا باهمان کلامی شروع می شود که جمله حمال طلا باآن پایان پذیرفت و...حتمااین اثر را ببینید البته به نظر شخصی من ،مثبت هجده سال می آید.
"دیده ها و شنیده های مولف این سطور ، پاییز سال جاری ، تهران"
باسلام
خیلی سعی کردم نظرندم.
هم نقد فیلم لتیان رو خوندم
هم فیلم همین حمال طلارو دیدم
ایده فیلمساز بیان دردهای قشر ضعیفه
اما مدل فیلم ساختنش زیاد خوب نبود
به غلط کردن افتادم با دیدن فیلم
مصوصا جریان فاضلابش
خیلی صحنه بدی بود.
آخرشم نفهمیدم راهکار فیلمساز چیه؟