نگرشی به فیلم سرخپوست(بخش دوم)؛
نگاه زیبای نوید محمدزاده به قورباغه مرده را دیده اید؟ او اصالتا عاشق موسیقی بود.جناب سرگرد،موسیقی را می پرستید و این امر از رفتار و سکنات او پیدا بود.او بزرگتر از لباس فرمش بود،او یک هنرمند بزرگ بود.جناب سرگرد فیلم سرخپوست ،می توانست کشیش بزرگوار بینوایان باشد و شد.می توانست فرا وورای آنچه که بود بشود ،زیرا او بزرگ آفریده شده بود.شغل او،وی را محدود به جبر ترسیمی چند درجه و طغیان واکسیل روی شانه ها نکرده بود او حرمت آن زندانی که خاک کفش هایش را گرفته بود و باواکس قصدفرارداشت ،فهمیده بودزیراافکاری درسر داشت که ذاتا به زیباترین و اصیل ترین موسیقی های جهان ختم می شد.او بلندتراز آن بود که نتواند ببخشد،واین چیزی بود که خانم مددکار اجتماعی با بازی پری ناز ایزدیار،کسی که سیگار نمی کشید اما سیگار هدیه می داد،کسی از جنس بانوی چراغ به دست،کسی از جنس فلورانس نایتینگل ،کسی از جنس فرح نسافتحی پور نازنین مرحوم استادانه خوانده بود،این مهربانی بی نظیر جناب سرگرد نعمت جاهدرا،نویدمحمدزاده افکاری داشت از جنس نجات یک انسانی که سرهنگ بابازی مانی حقیقی که واقعا استادانه بازی کرد، می خواست زودتر ماجرایش تمام شود و روی همه چیز پوشانده،اما نویدمحمدزاده روی همه چیز را پوشاند،به سبکی که کشیش دررمان نازنین مه جبین بینوایان ،پوشاند.
"دیده ها و نوشته ها وخوانده های مولف این سطور،تابستان نودونه،تهران"