این دیالوگ...
جمعه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۱۶ ب.ظ
امشب مادر من با یکی از پسرهای نوجوان پانزده ساله محله بود که در پارک ،صورت گرفت:شاهکار است:
-(مامانم) سلام،فردا میری؟
-پسر:سلام،باید بریم
(مامانم)کی گفته باید برین؟
-خب،پس،نمیریم!!!
یک مینیمال ساده و دلپذیر،بدون بحث و مشاجره و نظر دادن و اینکه جناب نمکی وزیر خوب یا بدی است و به دور از تمام جزئیاتی که دست و پای انسان را زنجیر می کنند...خب نمی ریم!!!...عالی،لذت بردم از شنیدنش و تک تک سلول های مغزم لبخند زدند.
"یک مکالمه ساده،شمال شهر تهران،سال نودونه خورشیدی(باد بسیار نازنین ومه جبینی می وزد)"
۹۹/۰۶/۱۴
سلام.چندبارخوندم این دیالوگ رو
چقدساده وبی آلایش بود
دلم کباب میشه به احوال دانش آموزان
آخه چرابایدبرن؟؟
واقعاکی مجبورشون می کنه؟؟؟؟؟؟
ای وای تصورمی کنم بخاطررعایت اصول بهداشتی کرونا
شایدمشکل تنفسی ومشکلات پوستی روبعدها تجربه کنن.
ای وای چقدبد میشه