وب سایت تخصصی دکتر همایون نوری پناه

وب سایت تخصصی نقد فیلم و سریال

وب سایت تخصصی نقد فیلم و سریال

نویسنده: همایون نوری پناه
ادمین : محسن اکبرزاده

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۵ بهمن ۹۹، ۲۱:۱۷ - اسید سیتریک
    *ـ*

بنده با اختلاف دوسال که من بالاتر بودم

پنجشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۵۲ ق.ظ

هم دوره آقای کیوان امام وردی بودم در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران.نمی خواهم حرفی بزنم که گزافه گویی باشد چون شاید یک درصد ،بیمار اعصاب و روان بوده اند و این حوزه خیلی تخصصی روانپزشکی قانونی است.(روانپزشکی قانونی از حوزه های پزشکی قانونی است اما یک تفاوت عمده دارد.پزشکان قانونی رشته تخصصی پزشکی قانونی و مسمویت ها را می خوانند اما روانپزشکان قانونی همان روانپزشک عادی هستند که کمی بیشتر مطالعه کرده اند و یک قسم اضافه خورده اند یعنی مطب معمولی دارند و در شهر تردد می کنند مثل همان پزشکان عمومی عزیز اما عموما کسی در سطح شهر پزشکان قانونی را نمی بیند،مثلا در شهرشیراز،یک روانپزشک قانونی محشر وجود دارد ،خانم دکتر شهره دالکی که بسیاری از کتاب های روانشناسی که شاید برخی از آن ها را خوانده باشید ترجمه ایشان است.از سمت درب اصلی دانشگاه شیراز نزدیک تپه تلویزیون به سمت چپ بروید،دویست قدم بشمارید به سمت جنوب شهر،می رسید به مطب ایشان،اگر دلتان خواست یک روانپزشک قانونی را از نزدیک ببینید،تجربه جالب و عجیبی است،بگذریم )

می خواهم برای فیلم «بدون تاریخ ،بدون امضا»یک متن بنویسم که بی طرف باشد،به ویکی پدیای فارسی مراجعه می کنم ،می بینم کل مقاله کیوان امام وردی را پاک کرده اند،حالا صدمتن راجع به آقای دوربینی یک ،که مرد بینوایی بود و همیشه اطراف دانشگاه تهران می چرخید،وجود دارد.آخر امید ندارم فرانسه و انگلیسی و عربی بنویسم کسی تحویلم بگیرد،یک آقای دیپلمه متولد فرانسه را کاملا تحویل می گیرند و انسان حسابش می کنند اما دکتری که در مجله پیام بهارستان ،مقاله می نوشته و برای روزنامه هایی با تیراژ هزاران نسخه ،قلم می زده است،چون متولد ایران است ،یک ریال ،نیم یورو،ارزش قائل نیستند ،به صد زبان برای مسئولین ویکی پدیا نوشته ام که وضع مدیریت ویکی پدیای فارسی خراب است.هزار یورو خرج بفرمایید،پنج نفر از تحصیلکردگان خودتان را که در ایران ساکن هستند برای مدیریت این نهاد مهم علمی که جهانی را می چرخاند و روی دست بریتانیکا بلند شده است ،برای مدیریت این نهاد در ایران بگذارید،وضع دانشگاه های ایران(منظورم را همه متوجه شدید،دانشکده زبان دانشگاه شیراز یا برق دانشگاه صنعتی شریف،منظورم نیست)خراب اندر خراب است و خروجی هایش بدتر از بد.خودتان با تحصیلکردگان خودتان که کمی بهتر هستند ،این مجموعه عظیم را اداره کنید.نصف افراد مشهور سینمای ایران مثل تاج بانو کتانه افشاری نژاد ،که دیگر چند تا فیلم بازی کند تا متوجه شوید بازیگر بزرگی است؟یک خط مطلب ندارند،اتفاق به این بزرگی افتاده و من مورخ می خواهم بنویسم ،رفرنس ها همه جناح دار است یا اصول گرا است یا اصلاح طلب است یا فمنیست تند هستند و می خواهند آقایان را پاره و پوره کنند یا و چه مذهبی های تند هستند ومی خواهند تاج بانو ها را سرجایشان بنشانند که چرا مشروب خورده ای،یک آدم حد وسط معمولی ،می خواهد یک متن حد وسط معمولی بنویسد ورفرنس ندارد!!!بابا تو را به حضرت مریم ،به زیباترین درخت سرو کانادا،به برج نازنین ایفل،به شهرسخت کوش لندن قسم ،این ویکی پدیای فارسی را درست کنید ،بتوانیم رفرنس بدهیم به آن،ای بابا،امان،امان،امان.

"دیده ها و شنیده های مولف این سطور،فصل را می دانید نمی نویسم،تهران،نودونه خورشیدی"

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۱۳
همایون نوری پناه

نظرات  (۴)

سلام.هم خوب وجالب بود وهم درددل علمی.

پاسخ:
سلام بانوکوثر،بله دقیقا یک درد دل بود و چقدر این روزها همه مابه درد دل نیاز داریم.
کاش درد دل هم قرصی داشت که می خوردیم و این همه غصه نه ،درد نه ،خستگی نابه فرجام نه،من که همیشه برای شما بهترین آرزوها را دارم.:
"نزدیک پادشاه فصل ها پاییز،تهران،همایون نوری پناه"

سلام

فکر می کردم نظراتمودیگه جواب نخواهید داد

درددل نه قرص مسکن داره که یه حبه قرص بخوریم وآروم بشیم 

نه این روزامحرم راز امینی پیدا میشه که بخواییم گپ بزنیم وخودمونوآروم کنیم

مسکن قوی این زمونه آشفته بازار.چنگ زدن به محراب وسجاده ومهرکربلاست که تو دل شب وضوگرفته بامعبود حرف بزنیم

نگاه به کلام نورانی خداوزمزمه کلامش روح آدموبسیارآروم می کنه.

تو تنهاییهاتون حتما مواردی روکه آزاردهنده روحتون هست.روی کاغذبنویسین.

شما پزشکین وکارتون احتمالاباقرص وداروست 

برعکس بنده که مسکن روح آشفته ام قرائت قرآن وزیارت عاشوراونمازه

عجیب آرامش بخشه.

ایامتون خوش 

جسمتون سلامت

وروحتون پراز آرامش ولبخندخدا

پاسخ:
سلام و روز به خیر،می بینید چقدرقضاوت های انسان ها دچارسوگیری هست؟واقعا باید پنج نفرآدمی که تقریبا عاقل شناخته می شوند و حرفی پشت سرشان نیست،این روزها چیزی را تایید کنند تا من بپذیرم آن مطلب را.
من لیسانس ادبیات فارسی ،فوق لیسانس ایرانشناسی گرایش تاریخ ،پی اچ دی تاریخ گرایش ایران بعد ازاسلام هستم،اما در گروهی که درس می خواندم یک پزشک عمومی بود،دکتر احمد درویشی ،وقتی بنده دکتری می خواندم ،ایشان کارشناسی ارشد تاریخ می خواندند،پزشکی را در جوانی آموخته بودند و در میانسالی عاشق علوم انسانی و هنر شده بودند و کتابفروشی داشتند و...پزشکی رشته جذابی نیست ،خیلی ها را پس می زند،بی حوصله می شوند یااصلا حوصله دیدن گریه  و بستن چشم یک انسان وصدورگواهی فوت و...را ندارند،خواننده مطرح کشورمان ،آقای اصفهانی یا حتی بالاتر،پزشک متخصص بیهوشی که نقش دوم یکی از پرفروش ترین فیلم های سینمایی ایران را بازی کردوگاهی گه گداری طبابت می کند،یکی دیگر از این عزیزان،سرکلاس های پروفسور عبدالرسول خیراندیش حاضر می شدم بااینکه دانشجوی فوق لیسانس نبودم وحس کردم بین تاریخ و پزشکی خیلی ارتباط هست،در گفتگوهای کمی که با این پزشک مورخ یا مورخ پزشک داشتم،حکیم عجیبی بود و روی روح من،حال من،تاثیر عجیبی گذاشت،نشستم و برای دلم کمی کتاب های روانپزشکی و زنان و زایمان را که حوزه های مورد علاقه ام بودخواندم،همیشه دوست داشتم بدانم بچه در شکم مادر چه حالی دارد و چرا لحظات به این مهمی را به یاد نمی آوریم ما؟حافظه ما از کجا شروع می شود؟یکی از بهترین دوستانم که مغز عجیبی بود در طب وآلمان او را قاپید دکتر سید پارسا کاظمی بود که گپ میزدیم باهم ،بسیار تابسیار،من دکت تاریخی هستم که هزاران ساعت با یک متخصص بیهوشی وچند پزشک دیگر گپ زده است واز آن ها وکتاب ها،کلی مطلب یاد گرفته است.خیلی خوب است که راه آرام کردن خود را یافتید،همین راه را بروید،به قول پ پ در مارمولک،راه های رسیدن به خدا
"همایون نوری پناه ، تابستان سال جاری،تهران"

براآرامشون به ترانه های سنتی آقای علیرضاقربانی هم گوش بدین

مسکن خوبی برای روح وروان هستن

پاسخ:
من جنون و مالیخولیا،ملنکولیا را دوست دارم ،سطح ادراک آدمی وقتی کارمند بانک است،دوتا بچه دارد ،یک خانه هفتاد متری و یک تیبا دارد ،سالی یک بار می رود ویلاهای بانک ،سه روز اقامت می کند،آخر هفته ها می روند رستوران بانک و استخر بانک و...آرام است و به آرامی می گذراند ،خیلی سطح پایینی از ادراک هستی است،آن لحظه تکان دهنده که می بیند پارچه سفید آتش نشانی را روی جنازه همسایه طبقه دهمی و بقیه همسایه ها می گویند ،خیلی حالش خوب بود جناب سروان ،نمی دانیم چرا پرید پایین،تازه یک بخش از مغزش که کلا خاموش بوده شروع می کند فکر کردن که ما اصلا چه می خواهیم و چرا هستیم؟،جنون،منظورم سادیسم نیست،جنون الهی که افلاطون می گفت و سرگشتگی تازه ،حال می دهد،من روزی که آرام بشوم مرده ام،برای شما طلب آرامش کردم،نگفتم خودم هم آرامش می خواهم،من برعکسش را می خواهم،اتفاقا...

سلام بی نهایت عذر میخوام از محضرتون که درباره تجریبات خودم به شمانیز توصیه کردم.

درگفتن همین توصیه ها مردد بودم که بگم یانه؟

آرامشم درگروی اتمام درسهایی هست که خدابهم میده وامیدوارم هم دردنیا.هم در برزخ وهم در عقبی روسفیددرگاهش بشم

از اینکه ناراحتتون کردم وباعث شدم پاسخ طولانی بدین بهم٬معذرت میخوام.

باخوندن جملات کوتاه وکلی درباره مطالب مختلفی که در وبلاگتون هست.متوجه شدم که زیاد مایل به جزئی گویی نیستین

ولی توصیه ام باعث شد که وقت بیشتری براپاسخگویی بذارینواز گذشته وعلایق مطالعه خودتون بهم بگین.

ممنونم که نظراتمو خوندین.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی