ژانرپلیسی و ژانر شاعرانه سینما
کلا ژانرهایی منتقدبه سیاست روز نیستند.انتخاب بهترین فیلم های ایرانی معمولا از مجموعه ای از سینمای اجتماعی صورت می گیردکه اعتراض مستقیم و مشخص دارند.فیلم شاعرانه ای مثل درخت گلابی و فیلم پلیسی خوش ساختی مثل تردید،عملا از دسته انتخاب ها،خودبه خود کنار می روند زیرا آنچه من برگزارکننده فستیوال یا جریان هنری می خواهم را برآورده نکرده اند،فیلم جدایی نادراز سیمین پر از اغراق های حقوقی است که در قانون ایران محلی از اعراب ندارند،آقای فرهادی بار دراماتیک اثر را تا نهایت بالا می برند در حالیکه فیلم اجتماعی باید واقعا بیانگر وضعیت اجتماعی باشدبادرنظرگرفتن موازین حقوقی دقیق آن جامعه،به فیلم های سعید روستایی نگاه کنید،پلیس نه پلیس امریکاست نه بلژیک،پلیس ایران است،قاضی و مسئول زندان و خلافکار هم همینطور.فیلمنامه بی نهایت دقیق وبرپایه موازین حقوقی مشخص نوشته شده است،در فیلم «درباره الی»بااینکه یک لشگر لیسانسه حقوق در ویلای اجاره ای حضور دارند اما تمام رفتارها احساسی و غیرحساب شده است.حقوقدانان در مواقع حساس اصلا دست و پای خودرا گم نمی کنند.جراحان قلب در شرایط حاد هم آدامس میجوند و آرام گان را می پوشند و دستشان و زیر ناخنشان را برس میکشند و می شویند،اگر قرارباشدکه آن هاهم مثل خانواده بیمار جیغ بکشند و بلرزند که سنگ روی سنگ بند نمی شود.رفتارتک تک سرنشینان خودروها را که همگی حقوقدان هستند به دقت تماشاکنید،فیلم اجتماعی بیانگر چیزی است که واقعا رخ می دهد و انسان ها بسته به شغل و تحصیلاتشان واکنش های درست و درخور نشان می دهند،چیزی که در فیلم زیبای درباره الی نمی بینیم،اعتراض صرف کافی نیست،دقت و ریزبینی چیزی است که سینمای فرهادی به آن نیاز دارد.
"مشاهدات و شنیده های مولف و گفتگو با وکلای دادگستری،تابستان نودونه خورشیدی،تهران"
کلامتوجه اصل منظور نویسنده فیلم نشدم
آخرشم نفهمیدم عاقبت الی چی شد؟؟