وقتی دم یک متخصص درجه یک کامپیوتر
را می بینیم و شیرینی خوب می دهیم ،ده دستگاه ساینا از فروش اینترنتی شرکت سایپا می خریم. در حالیکه وزیر صمت و مدیرعامل و مهندسان ارشدشرکت ،صدبار در فضای مجازی و تمام روزنامه ها گفته اند،این دور از فروش خودرو برای سودبردن نیست،برای جوانانی است که از دانشگاه فارغ التحصیل شده اند و کار ندارند یا تازه ازدواج کرده و بچه دارشده اند و نیاز مبرم به خودروی با قیمت مناسب دارند(می دانم امروز،روز کنکور است اما از همین الان،عزیزان داوطلب بایدبدانندحتی لیسانس معماری دانشگاه تهران هم تضمینی برای داشتن شغل نیست و کسب حلال هم اصلا عارنیست چه با لیسانس چه با هرمدرکی،دنیا کلا عوض شده است،از فرم استخدام های قطعی سی ساله بابیمه و مزایا ،منهای بخش های بانک داری و بیمه ،بیرون آمده است،اگر درس می خوانند به قول رابین ویلیامز در انجمن شاعران مرده«کارپدمیا»لحظه را عشق است.از تک تک روزهای دانشجویی لذت ببرند، آخرهفته به سینمای خوابگاه و دانشگاه بروند و پالپ فیکشن تماشا کنند،بسکتبال بازی کنند و لذت لحظه را ببرند ،همین و بس)طراحی شده است،نه برای کسانی که خرید و فروش خودرو می کنند.
ایراد از حاکمیت نیست.فیلم شاعرانه «احتمال باران اسیدی»از هزار جهت ارزش قرارگرفتن در جمع سه فیلم برتر تاریخ سینمای جهان را دارد،یکی شاعرانگی بی نظیر اثر،یکی دیگر حضور چهره ماندگارشعر معاصرایران استاد شمس لنگرودی و سوم بازی تحسین برانگیز پوریا رحیمی سام،اما فیلم به پروپای نظام حقوقی نمی پیچد،حول محور زندگی های شخصی انسان های معمولی می گردد،انسان هایی که نوددرصدجامعه ما را تشکیل داده اند و ما آرام و بی صدا دورشان میزنیم،ما یعنی انجمن منتقدان سینمای جهان(آن هایی که مسئول رتبه بندی فیلم های ناب هستند نه بنده نه آقای برفرض شادمهرراستین،مای آنها را عرض می کنم)هرسه فیلم انتخاب شده از سینمای ایران پراز اضطراب و تندی و فلفل روح است،از سینمای آرام هنری ایران ،یک اثرقابلیت جاگرفتن در میان بهترین ها را نداشت؟
"دیده ها و شنیده ها و خوانده های مولف این سطور،تابستان سال جاری خورشیدی،تهران"