مشکل موازی کاری صدا و سیما و سینما
در سینما نمی شود یک شبه بالارفت.زنگ زدن پدر آدم و دایی و خاله تاثیر چندانی ندارد.فیلم باید به برلین برود یا ونیز یا یک جشنواره کوچک و جایزه بگیرد و کارگردان و تیم کارگردانی لذت کاری که کردند را ببرند اصلا خودشان را با تلفن ابراهیم و شریفی نیا و این سیم رابط وآن سیم رابط به خطر نمی اندازند اما در شبکه نمایش خانگی و صدا وسیما ،حرف اول و آخر را تلفن زدن این و آن می زند،بودجه از قبل آماده است و کار اصلا قرار نیست در مقیاس جهانی باشد و رضایت منتقدین ایتالیایی و آلمانی را به دست بیاورد ،تیم محلی ها چگونه هستند که حاج آقای مسجد به مربی می گوید:این آقاحسن ما عاشق بیرانوند است ،یک جوری دستش را بند کنید،حواسم به وام ازدواج این چهار زوج تازه عروس هم هست،بعد ناگهان یک تکواندوکار ،که تا دیروز روی شیاپچانگ،پاکات آن نریو چوگی می زد ،میرود درون دروازه و پنالتی می گیرد.سیستم کاری شبکه نمایش خانگی و صداوسیما دقیقا این مدل است.بعدناگهان با یک سوپراستار میلیاردی روبه رو می شویم که تا دیروز مثلا دلالی فلان می کرد.علی اوجی ،یه کم تپل وشبیه خرس پانداست ،ده دقیقه آدم را می خنداند اما نه استیل دارد ،نه سبک دارد نه در زوایای صحیح دوربین قرار می گیرد.این محصول صدا وسیماست .حالا هادی حجازی فر،می خنداند و بد هم می خنداند جوری که روی زمین غش می کنید،تمام زوایای دوربین را می شناسد ،در نقش فرو می رود،دست به قلم است،نه در حد اشعار عاشقانه یک دختر پانزده ساله(توهین نباشد،شایدآن دختر پروین اعتصامی باشد که شعرش به سعدی تنه بزند،اصلا مقصود ،افراد خاص نیستند،کلیت قصه را دریابید)هادی حجازی فر را سینمای خانگی وصداوسیما بالا نبردند،مثل برج تهران است ،نه کلینیک سینا،وجودش از بتن مسلح است ،کپسول اکسیژن که هیچ ،شوخی است اگر دینامیت هم بترکد ،هادی حجازی فر پایین نمی ریزد ،چون درست بالا آمده است.در یک مهمانی ،علی اوجی ده دقیقه مهران را خندانده است بعد در چند سریال نقش پررنگ گرفته است و رفته قاطی دست سلبریتی ها ،دقیقا مثل سایپا که یک دستی به رخ پراید می کشد و دو تا ایربگ و چند چراغ هالوژن وترمز ای بی اس روی ماشین سوار می کند و کلاس ماشین را مخلوط دسته آی ده و آی بیست می زند،ماجعلی نبودیم،سریال ما«دایی جان ناپلئون»بود که سه تا سور به بهترین کمدی های امریکایی می زد،از وقتی این تلفن زدن ها و گرو کشی ها باب شد،با یک نسلی روبه رو شدیم که واقعا نمی دانیم ،گریمور هستند،تهیه کننده هستند،صدابردارهستند،انتخاب کننده بازیگر هستند،خودبازیگر هستند...آن که همه کاره سینماست و در همه جا دست دارد،نامش کلیینیت ایست وود است که چندسال بعد از اختراع دوربین کارش را شروع کرده و انقدر حرفه ای است که حرف بزند،سنگ آب می شود با امثال علی اوجی و این فرم آدم ها که چندسال است پیدا شده اند و دنبال حلقه می گردند تا قلاب بیاندازند و از طناب بالا بروند ما روز به روز پایینتر می رویم.
کی می شود این ماجرای حرف های کلیشه ای،بچه خوبی است و آرام و با دین و ایمان است و جمع و جور است ،دستش را بند کنید،تمام شود،به بازیگر نقش بی دین ،یهودی،بودایی ،هر چه دادند باید بتواند عالی از آب دربیاورد ،باید جوری مثل تام کروز که در نقش سامورایی بودن فرو رفت،در کارش فرو برود که اصلا یادتان برود ،طرف در جوانی می خواسته کشیش بشود و (واقعا تام کروز در ابتدا به مدرسه مذهبی رفته است)اصلا هیچ ربطی به ژاپن ندارد!!!این را می گویند بازیگری.تلویزیون و سریال نمایش خانگی ،یک شبه ،فوق ستاره می سازند اما عمرفوق ستاره هایشان معمولا به یک دهه نمی رسد،این ماجرا ،فقط هزینه محض است.در این بی پولی شدید،ریخت و پاش بیهوده فقط کاستن از جیب بزرگان دوبله و آهنگسازان و مشاغل فرعی صدا و سیماست ،کار بیهوده ای است واقعا