انصراف فیلم ژانر کودک «پیشی میشی»بابازی ارژنگ امیرفضلی
از اکران سال نود و نه. شاید محاسبه کردند و دیده اند با پخش سی دی و نماوا و سایر گروه های اینترنتی می توانند فروش خوبی داشته باشند. اما من به شخصه ،نشانه های اختلال افسردگی اساسی در کودکان سن پایین ایران می بینم.در نقاشی هایشان آثار مرگ هست و همین هفته پیش دو کودک از من سوال کردند،ما زنده باشیم که چی بشود؟این سوال را معمولا مردهای در معرض سن چهل سالگی می پرسند.سیستم روانشناسی ما که یک جوک است ،از سن کم ،ببندیمشان به فلوکستین و دوگزپین ،کبدشان در بیست سالگی از کار می افتد.ماسک بزنید و ژل همراه داشته باشید و به پارک بیایید.نه که قیمت یک کنسول بازی در ایران به حقوق نمی گویم کارمند که خنده ام می گیرد،به حقوق یک پزشک عمومی بدون مطب شاغل دربیمارستان،می خورد،نه که در خانه هایمان بیلیارد و هاکی دستی و کلی اقلام سرگرم کننده داریم ،بچه ها را هم اسیر یک بیماری ای بکنیم که شاید تا سال دیگر این موقع ،مهمان خانه هایمان باشد.
اگر مدیریت را از خانه سینما بگیریم و خود کنندگان اصلی برای خودشان تصمیم بگیرند،این مشکلات حل می شود.زانوهای کولبران کرد را دیده اید که زیربار یک یخچال می لرزد بعد یک ظالمی یک هو،یک مایکروفر هم به بار اضافه می کند و کش دورشان می بندد!!!خانه سینما لکنت دارد بعد مرتب می خواهد محاسبه رابطه خودش با دولت و خودش با مجلس را بکند ،واقعی نیست،توهمی است و سینماداران مثل کول بران کرد زیر بار فشار خم شده اند،ما باید باکرونا زندگی کنیم ،ورزش کنیم ،بخندیم ،سینما برویم ،ماسک و ژل دست و نهایتا دستکش لاتکس را رعایت کنیم و زندگیمان را بکنیم.
به جای وزیربهداشت محترم بودم ،نصف سهمیه رشته های نه چندان ضروری رزیدنتی مثل طب خانواده و طب اجتماعی را به تخصص اعصاب و روان تخصیص می دادم و حتی به دانشگاه های تیپ سه که فقط برفرض چهار استادیار اعصاب و روان دارند ،سهمیه رزیدنتی اعصاب و روان می دادم یا مثل کار بسیار زیبایی که در دهه هفتادخورشیدی صورت گرفت و طب ایران را نجات داد(دانشگاه علوم پزشکی بابل که قطب طب اطفال ایران است و یکی ازبهترین دانشگاه های شمال ایران،از همان ابتدا دانشجوی طب عمومی را با ادامه تحصیل در یک رشته تخصصی مثلا بیهوشی ،جذب می کردند،همین شد که امروز متخصص بیهوشی کم نیاوردیم ،تخصصی ضروری که کمتر کسی راغب به خواندن آن بود را با یک آپشن عالی وارد سبدتحصیلی دانشجویان طب کردند)در چند دانشگاه ،دانشجوی طب عمومی با گرایش تخصص اعصاب و روان می گرفتم.
سیستم آموزش پزشکی در ایران به صورتی است که دانشجویان اول به ارتوپدی،بعد رادیولوژی،بعدچشم بعدگوش و حلق و بینی علاقه نشان می دهند،در حالی که بعد از گذشتن کرونا ،تازه با موج افسردگی های شدید و وسواس های اجباری شستن و ضدعفونی کردن روبه رو خواهیم بود و ما برای این موج هم آماده نیستیم ،می توان مثل کار زیبایی که در زمینه دیابت انجام شد و پزشکان عمومی را با دوره کوتاه مدت تبدیل به دیابتولوژیست کردند،با دوره کوتاه مدت ،آن ها را برای بیماری های روانپزشکی آماده کنیم.
در هرصورت خروج یک فیلم شاد خوشحال صورتی از چرخه نمایش ،به دور از سود و زیان مادی ،زیان معنوی بزرگی برای کودکان این سرزمین داشت،مشکل اینجاست:در ایران بعد از پنجاه و هفت ،به غایت تفریح کم شده است،سرمایه داران در بخش تفریحات سرمایه گذاری نمی کنند یا موسسات خصوصی گرانقیمت برای دهک نه و ده مالی تاسیس می کنند که باید برچسب ورودی آن ها را به روی شیشه سانتافه و جیلی خود نصب کنید ،برای دهک مالی هشت تا یک ،تفریح به قلیان و چای نبات و میزپینگ پونگ پارک ها محدود شده است ،یک بار هم که فیلمی شاد برای بچه ها اکران می شود،سریع از گردونه کار،خارج می گردد.
"سینماپرس"