عمر و زندگی دست خداست و پزشکان هم یکی از اعضای عادی جامعه هستند
متاسفانه فیلم هایی نظیر "خیلی دور خیلی نزدیک" ،یک ایراد کوچک داشتند،طبقه پزشک ایرانی را بسیار ثروتمندتر و توانمندتر از آنچه در واقعیت هستند ،نشان دادند.در واقع در زندگی نودونه درصد اطبای ایرانی ،نه بنزی هست نه تلسکوپ مدل بالایی و نه هیچ چیز شبیه به آن.معمولی هستند،یک کوییک دارند که قسطش را می دهند ،با ماجرای مسکن ،دست به گریبانند و همین زندگی ای را تجربه می کنند که مابقی ،مرحوم دکترقریب همانطور که استاد کیانوش عیاری به درستی نشان داده اند،زبان متلک گوی تندی داشتند و به علت عضویت در جبهه ملی ایران ،چندین بار زاویه تند با حاکمیت وقت پیدا کردند اما حتی ساواک هم احترام آن روپوش سفید را نگاه داشت .در لحظه وقوع فاجعه ،آن پزشک هم یک بیمار از دست داده است ،او هم عصبی است ،بگو مگو کردن فایده ای ندارد ،اگر واقعا مطمئن هستید که به کارتان رسیدگی نشده است ،با سامانه های تلفنی که صدوهجده در اختیارتان می گذارد،با حراست یا بخش های مربوطه پزشکی قانونی یا دانشگاه های علوم پزشکی یا وزارت بهداشت تماس بگیرید،این عزیزانی که هر روز عکسشان با پابند و دستبند در صفحه حوادث روزنامه ها می افتد ،یکی هستند مثل من ،سینما منهای جنبه تفریحی آن ،جنبه اموزشی بالایی هم دارد ،یک لحظه حال سیمین معتمدآریا و باران کوثری که چطور برای گرفتن رضایت به در ودیوار می کوبیدند والتماس این وآن را می کردند به یاد آورید ،کتک زدن ،بعدش رضایت گرفتن دارد ،آن هم زدن پزشکان که جنبه عمومی جرم خیلی سنگین است واگر رضایت گرفتید تازه با جنبه عمومی جرم طرف هستید ،مطمئن باشد ،پزشک تمام تلاشش را کرده است ودر آن لحظه از شما داغ دیده تراست ،کارگران ذوب آهن در گرمای تفتیده اصفهان ،دم کوره می جنگندو مالیات می دهند تا یک متخصص بیهوشی تحویل جامعه ایران شود،بعد در اوج دوران کاریش به دلیل زد وخورد باید،...حتی نوشتنش هم سخت است.
"روزنامه ایران مورخ یکشنبه هفته جاری"