داریوش ارجمند
فرمودند:سریال های تلویزیونی دیگر ارزش قبلی را پیش مخاطب های تلویزیون ایران ندارند و رنگ و رو رفته شده اند.باید عرض کنم ،منهای بانو دکتر نغمه ثمینی و استاد حسن فتحی ،اصلا نویسنده در مقیاس جهانی دیگر نمی بینم.نسل نویسندگان بزرگ ما امثال علی حاتمی و سیدضیاالدین دری ،متاسفانه به دلیل بیماری و کهولت سن ،مدت هاست به زیر این خاک خفته اند.ابزارهای تکنولوژیک ،خیلی بهتر از زمان مرحوم استادعلی حاتمی است .سیستم عامل های آن موقع ،اولین نسخه های ویندوز و سیستم کومودور بودند که فقط در نرم افزارهای ساده نقاشی ،می شد کمی با آن ها کار کرد.الان با بیست میلیون تومان ،و یک نسخه به روز لینوکس ،جهانی از نور و سایه زیر دست تدوینگر است.بازی ها هم به مراتب بهتر از بازی های دهه های پیش شده اند.در آن سکانس از سریال «پدر سالار»که استاد کشاورز بخاطر نیامدن فرزندانش بر سر یک سفره ،عصبانی می شوند و وسط سفره راه می روندو یک سری بشقاب و دیس ملامین می شکند،کارگردان از بنده مخاطب انتظار متاثرشدن دارداما اکنون که آن سکانس را می نگرم ،از شدت مصنوعی بودن برداشت و بازی اغراق شده مرحوم استاد محمدعلی کشاورز ،شدیدا خنده ام می گیرد،شخصیت مرحوم استاد خسرو شکیبایی در خانه سبز به یک شاعر رمانتیک شبیه سهراب نزدیک است ولی شغلشان سیصدوشصت درجه تفاوت دارد وایشان وکیل دادگستری هستند.یا شخصیت رامبدجوان به عنوان یک مرد،نه پسر بچه ،در سریال خانه سبز ،بیش از حد لوس و ملوس و مامانی شیرت را بخور ،مسواک کن ،بعد لالا کن است.مرد لوس ،اطرافم دیده ام ولی نه انقدر اغراق شده.
ما چند نویسنده خیلی برجسته داشتیم که به دیدار حق شتافتند.چون شبکه مستند و آموزش ،جدیدا افتتاح شده است ،مردم بیشتر رغبت دارند ،دستورالعمل پخت لازانیا در ایتالیا و مستندی درباره ارنست همینگوی را ببینند تا سریال ،اگر دهه هفتاد خورشیدی هم شبکه مستند با این شاهکارهای بی نهایت زیبا ،وجود داشت،مردم ترجیه می دادند زندگی شخصی پپ گواردیولا و بازیکنان بزرگ منچستر سیتی را ببینند تا سریال پدر سالار.اما کیف انگلیسی و چند کار خاص از استاد علی حاتمی انقدر پخته بودند و کامل که اگر باز هم نویسنده در این سطح داشتیم ،مردم تلویزیون را بغل می کردند.خانواده کایدان ،انقدر پشت سر هم وسریع ،متن می نویسند که بعید می دانم شب ها وقت مسواک زدن داشته باشند!!!مرحوم قیصر امین پور در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به ما می گفتند به ازای هر یک صفحه که می نویسید باید حداقل سی صفحه مطالعه کنیدیعنی خانواده کایدان وقتی فلان سریال سیاسی که نقدهای غلط ،نه مثل مرحوم استاد ضیاالدین دری نقدهای صحیح دقیق ،به خاندان پهلوی وارد می آورند،بعد نوشتن سریالشان باید مجموعه کارهای پروفسور یرواند آبراهامیان و تاریخ کمبریج را مطالعه کنند که اگر فن تندخوانی بلد باشند این کار ،دوسال زمان می برد،اما چند ماه بعد،سریال مانکن وارد شبکه نمایش خانگی می شود یعنی همان موقع که برای صداوسیما می نوشتند ،به فکذ نگارش بعدی هم بودندواین کار غلط اندر غلط است.کارشان اما در کل درست است.می دانم گرانی بیداد می کند وپول حلال زیر پای فیل است ،بنابراین اصلا انتظار ندارم کایدان ها مثل علی حاتمی باشند.زمان علی حاتمی ماشین ها ،یک پاترول بود ویک بیوک ایران و پیکان های مختلف ورنو پنج وپژو چهارصدوپنج ورنو بیست و یک ،صدمدل ماشین چینی وکره ای در بازار نبود و همه مثل هم بودیم ،معروف ترین سلبریتی مان رنو بیست و یک سوار می شد و معمولی ترین کارمندان رنو پنج.جهان اکنون دیگر جهان قبل نیست که وقتی دور دستت افتاد و
یشنهاد مالی داشتی بگویی نه ،می خواهم مدتی برای خودم مطالعه کنم ،قسط بعدی رنو کولیوس ده روز دیگر فرا می رسد وقسط بعدی فرش و یخچال وتا روی بورس هستی باید پول بسازی .ثانیا عده زیادی فقط مشتری پروپا قرص شبکه نمایش خانگی هستندچون دست کارگردانان وبازیگران در شبکه نمایش خانگی ،صدوهشتاددرجه بازتر است و ایرادهای اداری مخصوص صداوسیما به آن ها وارد نمی شود ودر نسخه سی دی اثر کاملا اجازه دارند تبلیغ بگیرند و کل پول تبلیغ به جیب خود عوامل می رود نه دولتی ها،و دستشان باز است که مطب وساختمان پزشکان ایکس در خیابان دولت تهران و خودروی ایگرگ را کامل نشان بدهند وپول تبلیغ درون فیلمی هم به جیب عوامل تولید می روداز آن مهمتر هیچ فشار خارج از گروهی پشتشان نیست که شعار چیزی را بدهندو از عقیده خاصی دفاع کننددر سریال دلدادگان عملا کل تیم نویسندگی وبازیگری زیربار این فشارهستند که بگویند زندگی پر زرق و برق وبا بنز وسانتافه تهی ومریض است و زندگی با قناعت و پژو چهارصدوپنج وجمع وجور ،تمیز ونظیف است اما در واقعیت ممکن است کسی بنز هم سوار شود ولی دست هموطنش را در مواقع حساس بگیرد و کسی پیکان سوار شود ولی کل حرکتش یک نمایش زشت باشد وپشت صحنه در حال دلالی دلار و سکه باشد وروی صحنه را ساده جلوه بدهد،معلوم است سریال دل با کیفیت تر از دلدادگان نوشته می شود چون اجبار پشتش نیست،اجبار هنرمند را معذب می کند انگار به یک قهرمان دوصدمتر المپیک بگویید باید مدال برنز بگیرد چون اینگونه برنامه ریزی شده است،معلوم است بی حوصله و عصبی و کدر می شود،از بازیگر تا نویسنده با جان ودل برای شبکه نمایش خانگی مایه می گذارند،بخش خصوصی محل رقابت سخت است یعنی گلرنگ رسانه تمام تلاشش را می کند که روی دست فیلمو پیاده شود وفیلمو هم تمام تلاشش را می کند که روی دست گلرنگ رسانه پیاده شود.مدت هاست از صدا و سیما ،سریالی با کیفیت «همگناه »ندیده ام ،واقعا تمیز درآورده اند کار را و این حد از تمیز کار کردن یعنی عوامل کاراز حقوقی که می گیرند و کاری که می کنند و مزایایشان راضی هستند که اینقدر برای کارشان ارزش قائل هستند.
"سینما پرس"