انتقادشدیداستادمجیدانتظامی
از شورای شهرتهران به واسطه نگهداری نادرست از خانه -موزه استاد عزت الله انتظامی.درابتدای مصاحبه استاد مجید انتظامی از پنج یار قدیمی یاد می کنند که دوره بسیارزیبایی از سینمای ایران و جهان را رقم زدند.این پنج تن مانند انگشتان یک دست بودند و رفاقت ها و بودن هایشان فراتر از جلوی دوربین بود.اکنون فقط استاد علی نصیریان از این جمع ماندگار،باقی است.استاد مجید انتظامی بیشتر وقت مصاحبه را به بازگفتن خاطرات چون عسل ،شیرین خودشان و مرحوم کشاورز گذراند.در نهایت ،فرمودند که:قرار بر اداره شورایی خانه موزه انتظامی بوده است و اینکه همیشه یکی از خاندان انتظامی در شورا حضور داشته باشد،اما این وعده هیچگاه عملی نشد،اجراهایی که در خانه موزه به ظهور می رسد،بی نهایت ضعیف است و (البته آقای شکرخداگودرزی وهمه همکارانشان کوشیده اند ،خانه،حالت زمان حیات استاد انتظامی را داشته باشد و از این بابت بسیار سپاسگزارم)خانه ،حالت آن روزهایی که استاد در آن نفس می کشیدند را متاسفانه از دست داده است،دلیل عمده این امر هم به اجرای معماری غیراصیل و بی اصالت سرهم بندی شده باز می گردد که خانه را از حالت اصیل خود خارج کرده است.(در دنیا،منظورم کشورهایی است که تفکر وتعمق پشت رفتارهایشان نهفته است.برای تبدیل خانه یک بزرگ مرد یا تاج بانو به موزه ،تیم های متعدد از جمله برفرض مصرشناسان یا چین شناسان،معماران ،جامعه شناسان ،متخصصان موزه داری ،متخصصان سازه مهندسی عمران ،در کنارهم به مطالعه موردی می پردازند تا بافت به اصیل ترین حالت ممکن خود حفظ شود.در ایران مشکل عمده آن است که ،کار به صورت کنتراتی طبق یک مناقصه به یک شرکت متشکل از مهندسان ریاضی بلد حجم شناس محاسبه گر واگذار می شود و آن ها هم سریعترین و کم هزینه ترین مسیر را دنبال می کنند،فقط برای استحکام بنا و بازده بالای بنا موقع بازدیدهای عمومی پرتعداداما ورود هنرشناسان ومورخین وجامعه شناسان ،روح را به کالبد بنا می دمد یعنی مفهوم برروی ستون ها و درب ها وارد می شود.کاری که عموما د. ایران صورت نمی گیرد )دو دیگر آن که فرزندان بزرگان دیگر که ببینند به کل ،دست خاندانشان در باب اظهار نظر درباره چون وچرایی یک بنا کوتاه شده است وپس از برفرض نیم قرن زندگی در یک بنا،ظرف ده روز،به هیچ گرفته می شوند و تو گویی اصلا از اول هم نبوده اند ،با خود می گویند:استاد ایکس ،دانشیار جراحی قلب دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ،این ملک را برای یک مرکز قلب به قیمت عالی می خواست یا دکتر ایگرگ ،استادیار حقوق خصوصی دانشگاه تهران این ملک را برای یک دفتر وکالت بزرگ می خواست وذهنشان می رود سمت ضرب المثل زشت دیگی که برای من نجوشد...در واقع رفتاری که با خاندان انتظامی شد در خاطره جمعی مردم تهران باقی می ماند.انسان ها از روی دست قبلا بازی شده یکدیگر ،بازی این جهان را ادامه می دهند واگر باعث شویم یک دست بازی شدیدا بی نظم وناراحت باشد،نباید انتظار داشته باشیم که نوه استاد زد ،نوازنده مبرز وچیره دست تار یا همسر یک استاد بازیگری دیگر،رویه خانه-موزه ها را جدی بگیرد.نگذاریم به غربت باران برسیم .اکنون ،جهانیان ،پراگ را به عنوان معبد رمان نویسی معاصر جهان می پرستند و میلیون ها یورو پرداخت می کنند تا فقط کعبه آمال رمان نویسی معاصر را از نزدیک ببینند.یکی از مهم ترین جریان های سینمایی تاریخ سینمای جهان با بوی عباس کیارستمی وکشاورز وانتظامی وده ها ابرمرد وبزرگ بانو در تهران رقم خورده است.یعنی روی گنجی از فرهنگ و به دنبال آن ،توریسم و هتلداری و خطوط هوایی فعال و راه آهن پویا نشسته ایم ،چرا باید زیر پای خو دمان را خالی کنیم؟
"سینماپرس،ایسنا"