مارتین اسکورسیزی
در دوران قرنطینه فیلمی کوتاه ساخت که درآن از مرحوم کیارستمی یاد کرد.در یک مفهوم متافیزیکی وفلسفی ،روزی ،کیارستمی به اسکورسیزی گفته بود:زمان ،موجودیتی دارد که ذاتا غیرقابل تشخیص ودرک واز این جهت بسیار غیرقابل اعتماد است.این سخن در ذهن مارتین اسکورسیزی باقی مانده بود ،در آن نقاط حساس ازلی ابدی که حفره های ذهنی می نامیم وهمواره در خواب و بیداری روشن هستند وگاهی آزارمان می دهند،زمانی که پیکر عباس کیارستمی به مشتی خاک تبدیل شده بود،موج وحشتناکی آمد که برخی از مورخین آن را با بیماری بزرگ اسپانیا مقایسه کردند وبرخی دیگر آن را با تیفوس وتیفوئید معروف بعد از جنگ جهانی ،اما این موج قدبلند،پرده های کوتاه دانش بشری را درنوردید،ومفهوم خفته در حفره های ذهنی مارتین اسکورسیزی را بیدار کرد،این اثر از شبکه بی بی سی دو به نمایش درآمد ومخاطبان زیادی را با خود همراه کرد،گویی ترس ریشه دار و ازلی ابدی که داریوش مهرجویی در شخصیت هامون در فیلم هامون نهفته بود وحمیدهامون را در خواب با دیدن اتاق عمل های قرون وسطایی ودیوهای سنگ به دست ودر بیداری با ترجمه های گوناگون عجیبش از مفاهیم ،در برگرفته بود وخود حمید هامون معتقد بود از مطالعه اثر فلسفی عجیب «سورن کیرکگور»به نام ترس ولرز به او دست داده است .(حمید هامون در بدترین وسیاه ترین روزگار حیاتش ،ناگهان به روزهای خوب گذشته فلش بک می زد ،روزهایی که در آن ،همراه معشوقه اش ،ریحان وکباب می خوردند وماهواره های پیشرفته را مسخره می کردند ،اما خود حمید هامون اسیر ابدی سیزیف وار یکی از این دستگاه های پیشرفته شده بود که در آزمایشگاه های پیشرفته استفاده می شد در دیالوگی که با پزشک متخصص ریاست مرکز کم توانان بابازی فتحعلی اویسی دارد با تمام وجود می کوشد یکی از این دستگاه ها را به مرکز بفروشد اما فتحعلی اویسی می گوید:مدل پیشرفته تر این دستگاه را شرکت دیگری ساخته است و قیمت آن بسیار ارزانتر از چیزی است که حمیدهامون می گوید،دقیقا مانند این اتفاق برای شخصیت ویل اسمیت به عنوان فروشنده اسکنرهای پیشرفته اندازه گیری تراکم استخوان پیش می آید،هر دوی این فیلم ها متعلق به یک دوره زمانی هستند و در هر دوی آن ها ،کارکترهای اصلی که در حال سقوط مطلق هستند و خانواده شان از هم گسیخته است و هیچ چیز برای از دست دادن ندارند تا یک قدمی مرگ می روند تا موفق شوند فقط یک دستگاه پیشرفته را بفروشند،البته فیلم (در جستجوی خوشبختی دارای پایان بسته بسیار شاد و آراسته است ولی فیلم هامون را پایانی نه)تمامی این پزشکان دانا و توانا که اهمیتی به وجود در حال له شدن ونابودی ویل اسمیت ومرحوم استاد خسرو شکیبایی نمی دهند و در ظاهری ترین حلقه دیداری برنده اصلی این جهان هستند ،سال های سال بعد،زمانی که ویل اسمیت دیگر جوان نیست و استاد خسروشکیبایی هم در بین ما نیست ،در برابر مفهومی به نام زمان سر تعظیم فرود می آورند ،نه از سر احترام ،بلکه صرفا از سر جبر مطلق ،و این مفهوم بزرگ در ذهن مارتین اسکورسیزی تبدیل به یک اثر هنری دست اول دیگر می شود،او از استاد کیارستمی هم به صورت مستقیم یاد می کند و اینکه کلیت این حالت دردناک (نه جزئیات ریز اتفاقات)در ذهن این هنرمند بزرگ معاصر شکل گرفته بوده است.
"یورونیوز،شبکه اینترنتی سینما پرس ،متن فیلمنامه فیلم هامون ،متن فیلمنامه فیلم درجستجوی خوشبختی"