هنر ایران ،به سمت «زنانه تر شدن»می رود
اگر دقت کرده باشید،موضوع اصلی سریال شهرزاد ،در هر سه فصل ،زنان بودند و مردان در حاشیه زندگی بانوان ایرانی که گذرسخت و طاقت فرسای سنت بسیار مستحکم به مدرنیته و تحصیل در دانشگاه را می گذراندند(کوچکترین خواهر شهرزاد که او را بافیلم پر طرفدار پنجاه کیلو آلبالو،به یادداریم)نماد مقاومت دختر جوان ایرانی برای گرفتن حق ورزش کردن،کلوپ رفتن و...بود.سریال «دل»هم یک ملودرام زنانه است ،از مهربانی بی حد افسانه بایگان تا خشونت بی حد نسرین مقانلو و قربانی شدن لیلازارع در بین کشمکش بیهوده مردان،فیلم خانه هم ادامه این ماجراست ،زنان ایرانی در هنر ،می کوشند تا به کمندی محکم ،دست بیاویزند ،جای پایشان را در این دنیای خشن،سفت تر کنند و چیزهایی را به دست بیاورند که حق خود می دانند،هنر امروز ایران،انسان را به یادفرانسه دوره سیمونه دوبوآ ،می اندازد،انگار تاریخ ،چرخ خورده و هزاران کیلومتر آن سوتر ،در جغرافیایی دیگر ،خودنمایی می کند،هیچوقت به مردانه و زنانه کردن هیچ موردی اعتقاد نداشتم اما اگر روشنفکران جامعه ای فکر می کنند ،حقی از انان ،ضایع شده است ،باید همه فکری به حال این وضعیت بکنیم ،به عنوان انسان،نه مرد،نه زن،فقط به عنوان انسان