ایران ،کشور من
را در جهان ،به سینمایش می شناسند،نه به خودروی سمند یا کوییک.از هر ده فرد خارجی که بپرسید مرحوم عباس کیارستمی که بود؟پنج نفرشان جواب می دهند،کارگردان ایرانی سینما،یا عکاس هنری ایرانی،از هر ده خارجی که بپرسید کوییک چیست؟می گوید،یک خرگوش بسیارتند وتیز،درخارج از ایران امتحان کرده ام،کسی نام سمند را نشنیده است چه رسد به کوییک.(درگذشت مرحوم کیومرث درمبخش براثر شیوع کرونا در کشور فرانسه را به جامعه هنر فیلمسازی ،عکاسی ،نقاشی و گرافیک و کاریکاتور ایران،علی الخصوص آقای بحرانی و جناب دکترابراهیم زرگری عزیزم و استاد کامبیز درمبخش و خواهر گرامی استادکیومرث نازنین،تسلیت عرض می کنم .آخرین باری که سال ها پیش در مراسم فوت مادربزرگوار استادکیومرث ،درهتل سیمرغ تهران،خواهرشان را دیدم ،مرا به گوشه ای بردند و چیزی در گوشم گفتند که هنوز هم بسیاری اوقات به آن فکر می کنم ،ایشان گفتند:زیبایی را خودت تعریف می کنی و نه دیگران برای تو،یکی از بزرگترین زنانی بودند که در زندگیم دیدم اکنون در پاریس با دختر هنرمندشان به کار نقاشی و مولاژ مشغول هستند،تنهایی غریب این زن برایم حالتی ایجادکرده انگار یک تانک چیفتن را روی قلبم پارک کرده اند،درختم مادرشان هم تنها بودنداما آنقدر دریاصفت هستند که تنهایی برایشان یک موهبت است نه مایه غم.
بگذریم،کیومرث درمبخش یکی از فیلمسازان نسل مرحوم کیارستمی و یکی از عکاسان بزرگ بودند،پاینده ایران،تصمیم گرفته ام اخبار بد را وسط حرف های دیگرم ،ساندویچ کنم،اطبای قدیمی توصیه می کردند،اگر خیلی ترشی دوست دارید،آن را لای نان بپیچید و بخورید که هم دندانتان سالم بماند و هم معده تان،فکر کنم این حجم از خبر بد،پرز معده روح انسان را می برد،بایدبانان خورداین اخبار را)می دانم ومی دانید که اگر رییس جمهور فعلی ایران،مرحوم حسین فاطمی هم بود،باآنچنان مشکلاتی روبه رو بود که مشکل مالی سینمای ایران دربرابرش یاسمن بود،قاعدتا حتی اگر همین امروز مشکل کرونا حل شود،حجم آسیبی که به صنایع غذایی ورستوران ها وهتل ها وارد شده است ،آنچنان بزرگ است که چیزی برای کمک به صنعت سینما باقی نمی گذارد،قاعدتا صداوسیما،اتاق فکر دارد وقاعدتادر این اتاق فکر،یک لیسانس پرستاری یا پزشک خانواده یا دامپزشک (معروف ترین مجری برنامه به خانه برمی گردیم ،تحصیلات دامپزشکی دارندوبسیاری دیگر از کارمندان صدا و سیما هم دارای تحصیلات عالی در زمینه علوم پزشکی هستند)پیدا می شود،وقتی این اتاق فکر به این نتیجه رسیده اند که رفتن به فروشگاه فرش وزرا یا رفاه ،چندان خطری ندارد،نمی دانم چرا به این نتیجه نمی رسند که رفتن به سینما بااعمال محدودیت های فراوان وخالی گذاشتن دوسوم هرسالن در هر نوبت اکران ،چندان خطری ندارد؟اگر افراد از هم دومتر فاصله داشته باشند،که درسالن های بسیار بزرگ ،مثل سالن اصلی مجموعه سینمافرهنگ ،کاری شدنی است ،و ماسک ودستکش هم داشته باشند،خطری آن ها را تهدید نمی کند،بخش عمده گردش مالی ایران ،محبوبیت ایران ،نظر مثبت جهانیان به ایران،مربوط به سینمای ایران است،سینماهای اصلی پایتخت،مالک خصوصی دارند(مثل سینماآستارای تجریش)افراد حتی اگر راکفلر هم باشند،از پس چنین ضرری برنمی آیند می دانم صدایم فریاد زدن درون چاه است،اما به قول مولانا:کوشش بیهوده به از خفتگی.
"منبع:یورونیوز،فرانس بیست و چهار،مورخ چهارشنبه هفته جاری"