حالا که مرگ را نزدیکتر لمس کرده است
چهارشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۵۲ ق.ظ
حالا که وجودش زخمی است ...
زخمی تر از همه ی ما...
روبرویش نشسته ام...
با وجودی که می دانم زمین را به زمان می دوزد تا چای خوردن هایمان را از ما بگیرد...
که لم دادن هایمان را در این تنگترین و زیباترین دایره ی جهان...
حالا که وافقم به زخم هایی که بر وجودم گذاشته و خواهد گذاشت...
از زخم های او باز هم دردم می گیرد...
شاید تنها دردی است که خوشحالم می کند. که شکر که نقاط سیاه وجودم آنقدر ها گسترده نیست.
(م. ح)
۹۶/۱۲/۰۲