داستان کوتاه؛راننده
سه شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۶، ۰۲:۴۱ ب.ظ
ببین عزیز من، این دو هزار تومن برای خط تجریش سیدخندانه اما ما الان میدون توپخانه هستیم.
اینجا نوشته دو هزار و من فقط دو هزار تومان میدم بعدم میرم همین حمام عمومی با هشت تومان بقیه پول دوش میگیرم.
ماشاا...مادرتون تو تیکه تربیت فرزند رو همین حمام رفتنش خیلی گیر بوده.
نه رو یک تیکه دیگه هم گیر بوده اونم اسمش چسبیدن گوشامه که نبرنش.
باشه بیا این هشت تومان بقیه پولت اما گوشت رو ول کن سیبیلت رو بچسب.
زشته؟.
نه عالیه.
تازه یه خال کوبیم دارم.نگاه...
نه منظورم اینکه جای گوش،سبیلتو بزن.
وقتی پیاده شم از ماشینت سیبیلمم میبرم پایین ،نترس نمیومنه اینجا.
۹۶/۰۸/۳۰