وب سایت تخصصی دکتر همایون نوری پناه

وب سایت تخصصی نقد فیلم و سریال

وب سایت تخصصی نقد فیلم و سریال

نویسنده: همایون نوری پناه
ادمین : محسن اکبرزاده

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۵ بهمن ۹۹، ۲۱:۱۷ - اسید سیتریک
    *ـ*

نوشته های ارسالی؛همه قصه ها

پنجشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۶، ۰۶:۴۴ ب.ظ

همه قصه ها از یه جایی شروع میشه ولی قصه ما از جایی شروع شد که خودمم نفهمیدم یهو تو اوج تاریکی ها زندگی روشن بودنشو نشونم داد انگار داشت داد میزد میتونه روشنم باشه فقط بهونه روشنایشو پیدا نکرده بوده در أوج ناباوری قشنگترین حس دنیارو بهم هدیه داد حسی که تا حالا تجربش نکرده بودم یه حس متفاوت دنیا کسیو به من داد که دنیامو عوض نکرد یه دنیای جدید به من هدیه داد مثل دوباره متولد شدن هر روز که میگذشت زندگیو قشنگتر از دیروز میدیدم هر بار با دیدنش به قلبم تپش دوباره ای میداد خیلی زمان گذشت ادمی که دیروز دنبالم بود حالا دیگه من دنبالش بودم گرفتن دستاش دیدن دوباره چشماش همه و همه به حس های قشنگ زندگی من تبدیل شده بودن مدام تلاش میکردم دوست داشتنمو با کارای مختلف نشون بدم و اون مدام عوض میشد این تغییر ناگهانی که علتشم نمیفهمیدم ازارم میداد یک لحظه نبودش منو نابود میکرد هر بار که میدیدمش با گرفتن قول ازش که همیشه کنارم بمونه خودمو اروم میکردم هر شب موقع خواب اتفاقارو از روز اولو با خودم مرور میکردم دنبال قسمتی میگشتم که علت این همه فاصله و جدایی پیدا کنم حرفا کارا نگاها همرو مرور میکردم و مدام با خودم میگفتم چی شد که اینجوری شد و به اینجا رسیدیم هرچی با خودم فکر میکردم نمفهمیدم چطوری تونست از من رد شه آدمی که تا دیروز همه جا منو میدید من مرکز توجهش بودم بشم نادیده ترین قسمت زندگیش دقیقا نقطه کور زندگیش این قسمت که چرا رفت بدون اینکه حتی چیزی بگه بیشتر ازارم میداد چون باعث میشد حس کنم حتی اندازه این که بهم بگه هم ارزش نداشتم و این منو خورد میکرد انقدر گریه کرده بودم که حتی گریمم نمگرفت مدام  به خودم میگفتم یعنی انقدر راحت بود از کسی بگذری که میدونی با تمام وجودش عاشقته دلم گرفته نمیدونم از خودم یا از اونی که دنیای تاریکمو روشن کرد و جوری رهام کرد که تاریک که هیچ کلن دنیام نابود شد و از بین رفت هنوزم با خودم میگم یعنی بهم فکر میکنه 

میگم میشه یه روز چشمامو که باز میکنم باز ببینمش صداشو بشنوم و یا پیامشو ببینم با این همه هنوزم چشمای اونه که میتونه دنیای نابود شده ومرده رو زنده کنه با همه أینا بازم دلم میخواد داد بزنم بگم احمق ترین دنیا با کارایی که کردی و حرف هایی که زدی بازم قلبش بخاطر تو میتپه و میخواد بگه با همه اینا بازم دوست دارم .

نقطه سر خط میخوام بگم با همه أینا بازم من منتظر میمونم چون من دنبال یه پایان خوش هستم و ادمای خوب به پایان خوش میرسن فقط کافیه خودشونو باور داشته باشن و من خودمو باور دارم باوری که بتونه منو به تو برسونه میون همه فاصله ها


"نویسنده:: صدف از شیراز"



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۳۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی