داستان کوتاه؛گلیم
يكشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۳۸ ب.ظ
-باید تا گلیم آخر و خونه آخر که قبره پام وامیستاد، میگفت شوهرمو می خوام، نه مطب بالا شوهرشو، نه بنز رو.
-اووووووووووف، چه دیالوگی گفتی دکتر، مو به تنم سیخ اصلا سیخا...
نویسنده:
همایون نوری پناه
ویراستار:
محسن اکبرزاده
۹۶/۰۶/۲۶