۱۲ نقل ماندگار از محمود دولت آبادی که امروز (اول اگوست- ۱۰ مرداد) ۷۷ ساله شد…
(۱) شیرینی زندگانی بیش از یک بار به کام نمی نشیند؛اما تلخی هایش هر بار تازه اند، هر بار تازه تر...
(۲) خیلیا از طولانی بودن کلیدر ناراحتن. ولی من دلم میخواست طولانی تر بود حتی.با لحظه لحظه اش زندگی کردم.نمیخوام تموم شه
(۳) ما،به آدم هایی نیاز داریم که به آینده ی فرزندان شان فکر می کنند، نه گذشته ی پدران شان...
(۴) دربعضی لحظهها هیچچیز به اندازه "گفتن"، آدم را بیمعنا و جلف جلوه نمیدهد؛ مثل این که کلمههاآدم راساقط میکنند.
(۵) عجله،همیشه عجله...کدام گوری میخواستم بروم؟من به بهانه رسیدن به زندگی، همیشه زندگی را کُشتهام ...
(۶) زندگی همچون بادکنکى است در دستان کودکان که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتن آن را از بین می برد.
(۷) گفتم،همان اول کارگفتم که نوشتن داستان کوتاه کارمن نیست.این هنربزرگ را کافکاداشت،ولفگانگ بورشرت داشت و میتوانست بدارد...
(۸) وقتی هم از معرکه بدر می آیی هنوز در معرکه ای!معرکه هنوز درون توست.
(۹) عشق از آن رو هست، که نیست! پیدا نیست و حس مى شود. میشوراند. منقلب می کند. می گریاند. می چزاند. می کوباند
و می دواند..
(۱۰) آدمیزاد فقط با آب ونان وهوا نیست که زنده است. این را دانستم ومیدانم که آدم به آدم است که زنده است؛آدم به عشق آدم زنده است.
(۱۱) یا وداع کنیم اگر بنا باشد کسی از ما بماند، همان به که تو بمانی؛ کینه تو، به کار این دنیا بیشتر می آید تا عشق من...
(۱۲) هیچ دیگرى ، ویرانگرتر از خودِ آدمى نسبت به خودش نیست
* دوستداران محمود دولت آبادی اینها را از لابههای کتابها و مصاحبهها و نوشتههای او در روز تولدت او توییت کردند.
نویسنده:
همایون نوری پناه
ویراستار:
محسن اکبرزاده