داستان کوتاه؛ شمع
سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۴۰ ب.ظ
نه عزیزم نود تومن عالی گفته مادام، نود عالیه، ای کاش به منم نود تومن می گفت نیم ساعت رو، من صد دادم، ببین اصلا به شمع اعتقاد ندارم، نه، نه، اشتباه نکن، اون دفعه یه چیزی پروند الکی گرفت، من به شمع و تاروت و ورق اعتقاد ندارم، فقط قهوه، فقط قهوه اونم ارمنی، نه مزخرفه، مزخرفه، دفعه قبلم اشتباه الکی پروند ، نه، نه، آره، خداحافظ...
نویسنده:
همایون نوری پناه
ویراستار:
محسن اکبرزاده
۹۶/۰۴/۲۷