داستان کوتاه؛ مه
دوشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۱ ق.ظ
عاشق نویسندگیم همایون، این دونات رو میبینی؟ هم تو می بینی هم من...خب؟.... دقیق به این سوراخ وسطش نگاه کن، دنیا از اون طرف معلومه، درختای خشن، ریل های راه آهن، کادیلاک ها، شورلت ها، این مرد جین پوش ها که یک کتی وامیستن ،نگاه کن همایون، نگاه کن، نمیشه تو ریاضی دان بشی من نویسنده؟....مریم جان من از دو دو تا چهارتا بالاتر نرفتم، مریم همه که مثل تو....آه،آه،آه،آه....
نویسنده:
همایون نوری پناه
ویراستار:
محسن اکبرزاده
۹۶/۰۴/۲۶