داستان کوتاه؛ ازت ممنونم
دوشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۳۴ ق.ظ
من ازت خیلی ممنونم،... بخاطر چی؟ بخاطر چیزای خیلی کوچیک، بخاطر اینکه این رستوران یادت بود، بخاطراینکه یادت بود شنیتسل مرغ غذای مورد علاقمه، بخاطر اینکه یادت بود نباید فلفل بریزم رو غذام، بخاطر همه چیزهایی که برای بقیه خیلی کوچیکه، برای من خیلی بزرگ.....پویا، دوستت دارم....اگر همین جمله رو منم بهت بگم خیلی لوس میشه....پویا پشت تلفن دلم میخواد بخاطر تمام اشتباهاتت خفت کنم...اما رو به روم که میشینی....فقط دلم میخواد ظرف خلال دندون رو بگیرم طرفت و تو بعد خوردن شنیتسل مرغ ، دندوناتو تا ابد خلال کنی...
نویسنده:
همایون نوری پناه
ویراستار:
محسن اکبرزاده
۹۶/۰۴/۰۵