موزه یا موزه های ملی ایران؟
استاد محیط طباطبایی سال هاست که در تمام زمینه های فرهنگ این خاک ،تلاش می کند،برنامه بسیار زیبایی در ساعت یازده شب از شبکه چهار سیما پخش می شود، به نام چشم شب روشن،بااجرای بیشتر ادبی ،شاعربلندپایه محمدصالح علا،در این برنامه استاد محیط طباطبایی اصرار داشتند،که آبگینه وبلور،به تنهایی نماینده فرهنگ ملی ایران نیست،حتی فرش هم به تنهایی نمی تواند چنین ادعایی داشته باشد،سال هاست که ایرانیان در گناوه وبوشهر و بندرعباس صنعت وسیع کشتی سازی دارند که به این نوع از کشتی حتی اقیانوس پیما در اصطلاح، لنج، گفته می شود، ابعاد لنج می تواند آنچنان بزرگ باشد که صددرصد از دسته قایق جدا شده و به گروه کشتی بپیوندد،بنابراین موزه شهربوشهر همانقدر لیاقت موزه ملی بودن دارد که موزه رضا عباسی تهران،بنابراین می بایست، برفرض، برفرض،جمع ده موزه بزرگ ایران انتخاب شود ونام موزه ملی دریافت کند با شماره ،یک ،دو،سه،بر فرض موزه ملی بوشهر شماره شش، و امتیازات ویژه برای این ده موزه در نظر گرفته شود مثلا از لحاظ امنیتی بهترین درب گاوصندوقی ساخت کارخانه خرم یاگنجینه یا کاوه برروی آنان نصب شود و تمامی ابزار استاندارد میزان کردن رطوبت دراین موزه ها نصب شود و مهم تر از همه، پیشرفته ترین ابزار خودکار مهارکننده حریق، این نظر استاد محیط طباطبایی، درست به نظر می رسد زیرا واقعا نمی توان، یک، دو، یا سه شاخه از هنر را نماد فرهنگ ایرانی اسلامی دانست و یا فرهنگ ایرانی مسیحی ویا فرهنگ ایرانی زرتشتی و یا فرهنگ ایرانی مسیحی....
نویسنده:
همایون نوری پناه
ویراستار:
محسن اکبرزاده