داستان کوتاه؛ گرفتار
پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۵۴ ب.ظ
من اسمم جناب مشاور، تو شناسنامه چنگیز هست برای مواد فروش خب خیلی اسم ایده آلی هست اون ابهت لازم رو داره، فوق لیسانس دامپروری هستم اما خب چنگیز برا ساقی آب عدس یه کم وله، یه کم ثقیله البته مرتب تو کلاس زبان تخصصی یاد چیکن وینگز میافتم، خیلی شبیه چنگیزه البته مرغ برنده بودن بهتر از گرگ نری هست که از گرگ نره دیگه ای شکست خورده،زخمی شده،لنگ شده یعنی چیکن وینگز، مزایای خودش رو داره اما چنگیز برای ساقی آب عدس یه کم ترسناکه، با دو لیتر بازداشت شدم، سه ماه حبس خوردم، بیست روز دیگه آزاد میشم اگر شما برام خوش رفتاری در زندان بنویسید ده روز دیگه آزاد میشم، ممنونتون میشم خداعمرتون بده...
نویسنده:
همایون نوری پناه
ویراستار:
محسن اکبرزاده
۹۶/۰۲/۲۸