تاریخ ادبیات خون آشام ها (بخش هشتم)-درگذشتگان قبل از ما،متضمن آرامش افراد بعد از خود نیستند
دراکولا چه در قصر مخوف سنگی خود باشد و چه،لامبورگینی سوار شود، فقط و فقط یک خصوصیت دارد ،خیلی به سختی و تقریبا نزدیک به ناممکن میمیرند، انسان ها از چیزی که نمی فهمند می ترسند وقتی چیزی را نمی فهمند حول محور آن داستان می نویسند و آنقدر موضوع را بزرگ می کنند که موضوعی که نمی فهمند پیچیده و عجیب می شود،آنگاه،خودشان از کار خودشان تعجب می کنند،انسان ها دقیقا مرگ را نمی فهمند باورشان نمی شود که انسانی که نیمی از تجارت مخدر جهان، پابلو اسکوبار را در دست دارد مثل یک آدم عادی بمیرد،بنابراین یک دسته موجود نامیرا که روزی انسان بودند اما با یک اتفاق ساده نامیرا شدند را می آفرینند ،ماجرای خون آشام ها آنقدر بالا گرفت که از تاریخ ادبیات بیرون زد و گویا به واقعیت پیوست. یعنی صدها پرونده در کلانتری های مختلف وجود دارد که شاکیان، قسم می خورند،خون آشام دیده اند...
نویسنده:
همایون نوری پناه
ویراستار:
محسن اکبرزاده