چگونه دارو با تار جمع می شود؟
دکترمسعود نوری پناه عموی من است... نمی نویسم برایش چون عموی من است حتی خودش گفته نام مرا هیچ جاننویس...می نویسم چون ساز تار در انگشتان او به مستی در می آید...او ساز تار را می بوسد.می بوید .او ساز تار را نفس می کشد.موسیقی برای مسعود کلاس آموزشی ترم اول ودوم نیست ...موسیقی برای مسعودحکم رنگ برای جعفرخان پتگر را دارد حکم عشق برای ژولیت ٬لیلی٬فرهاد را دارد...بهترین تارهای یحیی ایران درمنزل او جمع آوری شده ...هرگاه نام استاد فرهنگ شریف واستادجلیل شهناز را می آورد اشک درچشمانش جمع می شود...دنیای غریبی است این جهان...پسری که رتبه شش کنکور تجربی را کسب کرد و داروسازی دانشگاه تهران را ؛در قهوه خانه ها و ساز فروشی های حافظ ومنوچهری و در کنار بساط با صفای دستفروشان پس کوچه های تهران به دنبال پوست ومضراب وسیم وتار میدوید ....اینک آرام وساکت در شهر رشت زندگی می کند. همسرمحترمش هم دکتر داروساز است...اما مسعود بیش از آن که یک دکتر باشد یک دریاست ....یک دریای عمیق از موسیقی سنتی کشور بزرگ و پهناور ایران زمین...
نویسنده:
همایون نوری پناه
ویراستار:
محسن اکبرزاده