دو دوست عجیب
زمانی که از بهرام صادقی، آنتوان چخوف، مرحوم ساعدی، بهمن شعله ور و...نام می بریم ؛یک نکته آشکار در ذهنمان چراغ میزند.پزشکی و ادبیات
دو دوست جدا نشدنی هستند...نمیدانم واقعا نمیدانم پزشکی سبب نویسنده شدن یک نابغه می
شود و یا نویسنده بودن سبب پزشک شدن...حتی عده زیادی از بزرگترین نویسندگان درخانواده
پزشک به دنیا آمده اند...فئودور داستایفسکی نمونه کامل و جامع این نویسندگان است...مردی
که حکومت تزاری برای نشان دادن قدرتش اورا به چوب بست کلاه سیاه بر سرش کشید. صحنه سازی
کامل یک اعدام...اسلحه ها شلیک شدند اما فقط یک گلوله...یک گلوله کوچک ...بسیار بسیارکوچک...درون
اسلحه سربازها نبود...داستایوفسکی زنده ماند اما زنده ماندنش به دو دوره تقسیم شد...دوره
قبل از اعدام و دوره بعد از اعدام...به یقین نمی توان گفت که پزشک بودن پدرش در نویسنده
شدن او نقش اصلی را بازی می کرد اما شاید پدری خشن و پزشک فئودور را به سمت جنگ با استبداد تزاری
برد وجنگ با استبداد تزاری اورا به سمت جوخه اعدام نمایشی همراهی کرد واعدام نمایشی
سبب خلق بزرگترین آثار ادبی تاریخ جهان شد...همواره از نظامیان خشن نفرت داشت؛ اوج
این نفرت را در رمان برادران کارامازوف بروز داد وتمامی ناراحتی های روانی حاصل از
زیستن در فضایی نظامی وسرد وخشک را با نوشتن این رمان از خود به یادگار گذاشت...برخی
نویسندگان ؛کم می نویسند و عموما یک اثرمهم ادبی از آن هاباقی می ماند مانند مرحوم بهرام
صادقی ویا خوآن رولفو...اما تعداد آثار ادبی فئودور داستایوفسکی آنچنان زیاد است که
به قطع نمی توان گفت رمان جنایت و مکافات و یا برادران کارامازوف و یا "ابله" شاخص ترین
داستان این نویسنده بزرگ روس بودند. داستان های داستایوفسکی بیش از آن که یک داستان
صرف باشد، یک تئوری روانشناسی درباب زیست سالم انسان هاست...دوونیا، الگوی کامل انسانی
مهربان،سازگار،با احساس و محترم در رمان جنایت و مکافات است؛ او کسی است که اخلاقیات بشری
ورد زبانش نیست.دوونیا؛ اخلاق انسانی را تنفس کرده و تا عمق وجود خویش نفوذ داده است...در مقابل؛ برادر نظامی و سخت گیر وکثیف؛ در رمان برادران کارامازوف انسانی است که خشکی؛ بی احساس
بودن و خشن بودن در ذات وجودش فرو رفته است...شاید داشتن پدری پزشک در کودکی، یکی از
دلایلی باشد که داستایوفسکی اینقدر عمیق و حساس به افراد توجه دارد. او حتی زمانی که می
خواهد شخصیت یک بیمار جسمی در رمان جنایت و مکافات را ترسیم کند؛ توصیفاتش از بیماری
جسمی آنچنان دقیق است که گویی یک پزشک در عالم واقعیت و نه دنیای داستان٬درحال
معاینه جسم یک بیمار است٬همین
ویژگی را در رمان کوتاه ملکوت هم به وضوح مشاهده می کنیم. بهرام
صادقی زمانی که از معاینه فرد جن زده توسط پزشک شیطان صفت سخن می گوید آنچنان زیبا
وکامل توضیح می دهد که خواننده آشنا به علم پزشکی را شدیدا تحت تاثیر قرار می دهد...
جادوی قلم پزشک-نویسندگان تاثیرگذارترین
آثارادبی جهان را آفریده و این امر نشان از پیوند عمیق پزشکی با نویسندگی دارد.
نویسنده:
همایون نوری پناه
ویراستار:
محسن اکبرزاده